توزیع عادلانه ثروت!؟
این روزها هر از گاه ،اینجا و آنجا شنیده می شود که برخی درباره توزیع ناعادلانه ثروت در گذشته دور و نزدیک داد سخن سر می دهند. این کسان که هر ازگاه برخی کارگزاران اداره امور به ویژه امور اقتصادی کشور را هم دربر می گیرد، بدون تردید یا نمی دانند، یا به هردلیل نمی خواهند بدانند سخن بر سر چیست، یا اگر می دانند دانسته یا ندانسته عهده دار تخریب اقتصاد کشورند، که در عمل به هیچ روی متمایز از گماشتگان خارجی تخریب کشور نیستند. بلکه بذر افشان گمراه کردن جمعی از مردمان کشورند.
همچنانکه بارها در همین خبرنامه اشاره داشته ام، کشور های جهان سوم را می توان به چندین گروه تقسیم کرد، از جمله کشورهای عقب مانده یا کمی با ادب تر، در حال پیشرفت، و کشورها یا جامعه های عقب نگه داشته شده.
از جمله ابزار عقب نگاه داشتن این گروه از کشورها را به تحقیق در خام فروشی منابع مالی یا سرمایه ای و تامین منابع مالی مورد نیاز برای گذران زندگی روز مره جامعه و سهیم کردن افراد جامعه درثروت به صورت پرداخت های ماهانه به هزینه وجوه حاصل از صادرت و فروش منابع مالی طبیعی یافت که نمونه های زنده این کشورها را همگی در همسایگی شمالی خود واکنون به طور نمونه در عراق شاهدبوده و هسیم.
این دسته از کشورهای عقب نگاه داشته شده به تحقیق دارای کما بیش منابع طبیعی کافی ثروت می باشند که با ترفندهای متناسب با وضعیت آنان از جمله شعار نابخردانه و مخرب توزیع عادلانه ثروت و حفظ استاندارد معینی از زندگی با صرف وجوه حاصل از فروش منابع، به جای سرمایه گذاری عقب نگاه داشته می شوند. در حالی که همین کشورها با دراختیار داشتن منابع طبیعی مالی کافی در صورت گزینش راهبرد سنجیده برخی فعالیت ها و سرمایه گذاری ها در کوتاه مدت می توانند از چرخه ی کشورهای عقب نگاهداشته شده خارج شوند.
یکی از ساده ترین را های عقب نگاه داشتن کشورهای جهان سوم ترویج شعار فریبنده و کاذب و مخرب توزیع عادلانه ثروت است که در حال حاضر برخی کارگزاران اداره امور نیز به تبع از برخی کشورهای عقب نگاهداشته شده همسایه آن را سر می دهند. بی آن که توجه داشته باشند منابع طبیعی مالی کشور که احدی از آحاد این کشور در ایجاد آن سهمی نداشته و ندارند متعلق به این نسل یا نسل های آینده نیست درحالیکه از روز روشنتر است که این منابع ملی ثروت متعلق به کشور است و به عنوان سرمایه های ملی باید به مصرف شکوفاسازی اقتصاد کشور برای تحویل به نسل اندر نسل برسد و نه جز این.
و اما به نظر می رسد از اصل مطلب که در واقع همانا شعار نابخردانه و مخرب توزیع عادلانه ثروت باشد کمی دور ماندیم. بنابراین باید یاد آور این معنا باشیم که ثروت به طور کلی یا طبیعی است یا اکتسابی.
منظورازثروت های طبیعی در واقع همان منابع طبیعی ثروت و وجوه حاصل از فروش منابع می باشد که نه تنها قابل توزیع نیست، بلکه مصرف آن نیز همانگونه که بار ها به آن اشاره شده باید با استفاده از راه وروش های سنجیده مقبول به مصرف شکوفاسازی اقتصاد کشوروحفظ محیط زیست برسد و نه جز این.
بنابراین هر سخنی درباره توزیع منابع طبیعی ثروت جزاین سخنی گمراه کننده، مخرب، فساد برانگیز و فقر آفرین است، که باید با تمام نیرو از آن دوری جست.
و اما نوع دیگر ثروت، ثروت های اکتسابی می باشند که اعم است از ثروت های به ارث رسیده یا ناشی از پس انداز و یاثروت های کسب شده در میدان رقابت های بازرگانی و ... که این نوع ثروت نیز به هیچ روی قابل توزیع نیست تا چه رسد به توزیع عادلانه آن. آنچه قابل توزیع، و توزیع آن می تواند تا حدودی عادلانه باشد فرصتهای جدید شغلی یا کاری است که آن هم بایستی در هر زمینه ای از فعالیت با لحاظ کرن اصول و مبانی شایسته سالاری همراه و مورد اقدام قرارگیرد.
پایان سخن وظیفه ملی همه ی کارگزاران اداره امور به ویژه امور اقتصادی کشور، اقتصاددان ها واقتصادی نویس ها این است که با تمام نیرو با این گونه شعار های فریبنده و مخرب رویارو شوند.