) سال١٣٩٣ و سیماى اقتصادى کشور چنانچه اقتصاد جامعه هاى انسانى را صرف نظر از تعریف هاى متفاوتى که تاگنون در تبین آن ارائه شده است، در مجموعه یی ازکنش هاو واکنش هاى طبیعى یا واقعى تولید، توزیع و مصرف وتبعات والزامات مربوط خلاصه کنیم ، دراین صورت روشن است که سیماى اقتصادى کلیه ى جامعه هاى مورد اشاره، تصویر عملکرد مجموعه ى مذکور ، درکل و جزء است. راستینه یی که به دور از هرگونه تردید ناشى از فرهنگ حاکم بر جامعه و چگونکى نگرش اقتصادى و مدیریت جامع اعمال شده در آن جامعه مى باشد. نگاهی حتا گوتاه و گذرا به سیما وساختار اقتصاد کشور حکایت ازآن داردکه زندگى اقتصادى کشور داراى حیاتى تصنعى است،حیاتی که با صرف وجوه حاصل از فروش دارایی هاى ملى قابل تبدیل به سرمایه ویا به سرمایه تبدیل شده، مانند نفت وگاز و کانیات گران بهاء از یک سو ، دارایی هاى ایجاد یا تملیک شده، با بهره گیری از این وجوه توسط دولت مانند بناها و موسسه های تولیدی/ تجاری از سوى دیگر، بزک شده است، و اکنون کوتاه زمانى است که با به أوج رسیدن تورم توام بارکود رو به رنگ باختن نهاده و چنانچه در سال جارى که بر آن نام سال اقتصاد و فرهنگ و مدیریت جهادى- وصد البته با عزم ملى- نهاده شده به تجدید نظر در باور هاى فرهنگى، اقتصادى و مدیریت اداره ی امور اقتصادى کشور به دور از ذهنیت اقتصاد دولتى یا پرورش یافته و شکل گرفته در اقتصاد دستورى دولتى اقدام نشود، اقتصاد کشور رفته رفته رنگ باخته و بى رنگ خواهد شد.بنابراین روشن است که دست یابى به هدف اصلى که رویا رویی با رنگ باختن بیشتر اقتصاد ملی و در نهایت رشد و توسعه ى اقتصادى مى باشد مستلزم تجدید نظر دربرخى باور هاى رایج فرهنگى و حاکم در زندگى کنونى مى باشد که عمده ترین جزء فرهنگ جامعه است .به بیان روشن تر باید این راستینه ی انکار ناپذیر را پذیرفت که، ادامه ی زندگى در آینده جز با بهره گیرى ازحاصل کار و کوشش ، آن هم در دراز مدت، و متناسبِ با امکانات و توانِ تولیدی کشور نه مقدور است و نه مایه ی بهروزی. ازاین رو هدف أصلى باید برهم نهادن توان تولیدى کشور و استاندارد زندگى باشد و صد البته با عزم ملى که منظور به هیچ روى تنها اداى ىسخن یا کلام زیبا وشعارهای مردم فریب نیست ،بلکه پذیرش آنجام کار و تولید به مراتب بیش تر، مصرف یا رفاه کم تر، با هدف دست یابی به رفاهی بیشتر و همگانی تر، که البته این نیز جز با به کارگیرى مکانیزم یا سازوکارى ویژه ، آن هم در یک یا دو برنامه دست کم پنج سأله إمکان پذیر نخواهد بود. و إما مراد از تجدیدنظر در اقتصاد، تجدیدنظردر روش ها وسیاست هاى اقتصادى است که در گذشته به گونه یی ناراست و ناهماهنگ باتوان ونیازهاى راستین اقتصادکشور مورد أقدام قرارگرفته است، به طور نمونه مى توان و باید به سیاست مسکن، خودرو، و اتلاف منابع مالی کشور با عنوان بهینه سازى یارانه ها، یا ... نام بردکه موجب بلعیدن بیشترین منابع مالی/اعتبارى کشور به زیان سایر بخش ها وبه جا ماندن بناهاى بدون استفاده وانبوهى آهن پاره گردیده که آثار آن از همین سال جاری نمایان خواهد شد. مدیریت تغییر باور هاى فرهنگى، یا روش ها و سیاست هاى اقتصادى مورد نظر بنا به ادبیات روز جز با مدیریت جهادى وعزم ملى که منظورمجموعه یی از:صداقت یا راستی و درستی، ایثاریا بخشش، قناعت یا کم جویی، کار و کوشش مضاعف یا دو چندان، همراه با ساده زیستى فراگیر و همه جانبه وبه مراتبب یشتر،و... می باشد به هیچ روى ممکن نیست. بنابراین روشن است که نخستین گام درمسیرشکوفاسازی اقتصاد کشور افزون بر آنچه عنوان شد،اصلاح ذهنیت و سیاست هاى حاکم بر پرداخت یارانه، با توقف پرداخت یارانه ی نقدى وجایگزین کردن آن با کاهش هزینه زندگى گروه آسیب پذیر که آن هم منظور تنها افراد در و زیر خط فقراست ونه بیشتر، و یا بخش هاى مسکن، خودرو و... سوق اعتبارات مربوط به سوى تولیدات داراى مزیت نسبى، از جمله صنایع غذایی وتخصیص سنجیده اعتبارات ارزى کشور در قالب جدول نیاز هاى أرزى مشخص،تقویت نظام مالیاتى کشور به نحوى که کلیه دادوستدها و مؤسسه های تولیدی /تجاری مشمول پرداخت مالیات شوند از جمله کلیه ی درآمدهاى اتفاقى، مصرف انرژی به جای افزایش ادواری قیمت سوخت و انرژی و...، همراه با برقرارى انظباط مالى و مزمت فزون طلبى و...و فراموش کردن تخصیص یارانه به بخش تولید که خسارات های ناشی از آن جبران ناپذیر خواهد بود. سال١٣٩٣ و سیماى اقتصادى کشور چنانچه اقتصاد جامعه هاى انسانى را صرف نظر از تعریف هاى متفاوتى که تاگنون در تبین آن ارائه شده است، در مجموعه یی ازکنش هاو واکنش هاى طبیعى یا واقعى تولید، توزیع و مصرف وتبعات والزامات مربوط خلاصه کنیم ، دراین صورت روشن است که سیماى اقتصادى کلیه ى جامعه هاى مورد اشاره، تصویر عملکرد مجموعه ى مذکور ، درکل و جزء است. راستینه یی که به دور از هرگونه تردید ناشى از فرهنگ حاکم بر جامعه و چگونکى نگرش اقتصادى و مدیریت جامع اعمال شده در آن جامعه مى باشد. نگاهی حتا گوتاه و گذرا به سیما وساختار اقتصاد کشور حکایت ازآن داردکه زندگى اقتصادى کشور داراى حیاتى تصنعى است،حیاتی که با صرف وجوه حاصل از فروش دارایی هاى ملى قابل تبدیل به سرمایه ویا به سرمایه تبدیل شده، مانند نفت وگاز و کانیات گران بهاء از یک سو ، دارایی هاى ایجاد یا تملیک شده، با بهره گیری از این وجوه توسط دولت مانند بناها و موسسه های تولیدی/ تجاری از سوى دیگر، بزک شده است، و اکنون کوتاه زمانى است که با به أوج رسیدن تورم توام بارکود رو به رنگ باختن نهاده و چنانچه در سال جارى که بر آن نام سال اقتصاد و فرهنگ و مدیریت جهادى- وصد البته با عزم ملى- نهاده شده به تجدید نظر در باور هاى فرهنگى، اقتصادى و مدیریت اداره ی امور اقتصادى کشور به دور از ذهنیت اقتصاد دولتى یا پرورش یافته و شکل گرفته در اقتصاد دستورى دولتى اقدام نشود، اقتصاد کشور رفته رفته رنگ باخته و بى رنگ خواهد شد.بنابراین روشن است که دست یابى به هدف اصلى که رویا رویی با رنگ باختن بیشتر اقتصاد ملی و در نهایت رشد و توسعه ى اقتصادى مى باشد مستلزم تجدید نظر دربرخى باور هاى رایج فرهنگى و حاکم در زندگى کنونى مى باشد که عمده ترین جزء فرهنگ جامعه است .به بیان روشن تر باید این راستینه ی انکار ناپذیر را پذیرفت که، ادامه ی زندگى در آینده جز با بهره گیرى ازحاصل کار و کوشش ، آن هم در دراز مدت، و متناسبِ با امکانات و توانِ تولیدی کشور نه مقدور است و نه مایه ی بهروزی. ازاین رو هدف أصلى باید برهم نهادن توان تولیدى کشور و استاندارد زندگى باشد و صد البته با عزم ملى که منظور به هیچ روى تنها اداى ىسخن یا کلام زیبا وشعارهای مردم فریب نیست ،بلکه پذیرش آنجام کار و تولید به مراتب بیش تر، مصرف یا رفاه کم تر، با هدف دست یابی به رفاهی بیشتر و همگانی تر، که البته این نیز جز با به کارگیرى مکانیزم یا سازوکارى ویژه ، آن هم در یک یا دو برنامه دست کم پنج سأله إمکان پذیر نخواهد بود. و إما مراد از تجدیدنظر در اقتصاد، تجدیدنظردر روش ها وسیاست هاى اقتصادى است که در گذشته به گونه یی ناراست و ناهماهنگ باتوان ونیازهاى راستین اقتصادکشور مورد أقدام قرارگرفته است، به طور نمونه مى توان و باید به سیاست مسکن، خودرو، و اتلاف منابع مالی کشور با عنوان بهینه سازى یارانه ها، یا ... نام بردکه موجب بلعیدن بیشترین منابع مالی/اعتبارى کشور به زیان سایر بخش ها وبه جا ماندن بناهاى بدون استفاده وانبوهى آهن پاره گردیده که آثار آن از همین سال جاری نمایان خواهد شد. مدیریت تغییر باور هاى فرهنگى، یا روش ها و سیاست هاى اقتصادى مورد نظر بنا به ادبیات روز جز با مدیریت جهادى وعزم ملى که منظورمجموعه یی از:صداقت یا راستی و درستی، ایثاریا بخشش، قناعت یا کم جویی، کار و کوشش مضاعف یا دو چندان، همراه با ساده زیستى فراگیر و همه جانبه وبه مراتبب یشتر،و... می باشد به هیچ روى ممکن نیست. بنابراین روشن است که نخستین گام درمسیرشکوفاسازی اقتصاد کشور افزون بر آنچه عنوان شد،اصلاح ذهنیت و سیاست هاى حاکم بر پرداخت یارانه، با توقف پرداخت یارانه ی نقدى وجایگزین کردن آن با کاهش هزینه زندگى گروه آسیب پذیر که آن هم منظور تنها افراد در و زیر خط فقراست ونه بیشتر، و یا بخش هاى مسکن، خودرو و... سوق اعتبارات مربوط به سوى تولیدات داراى مزیت نسبى، از جمله صنایع غذایی وتخصیص سنجیده اعتبارات ارزى کشور در قالب جدول نیاز هاى أرزى مشخص،تقویت نظام مالیاتى کشور به نحوى که کلیه دادوستدها و مؤسسه های تولیدی /تجاری مشمول پرداخت مالیات شوند از جمله کلیه ی درآمدهاى اتفاقى، مصرف انرژی به جای افزایش ادواری قیمت سوخت و انرژی و...، همراه با برقرارى انظباط مالى و مزمت فزون طلبى و...و فراموش کردن تخصیص یارانه به بخش تولید که خسارات های ناشی از آن جبران ناپذیر خواهد بود.
|