آشنایی با کنراد میلر
کارتوگراف بنام آلمان
بخش اول
اشاره:
به نظر می رسد پیش از آغاز سخن درباره کنراد میلر1 مورخ کارتوگراف و بنام آلمان، بیان انگیزه این کار که در واقع همانا حضور در یادواره هشتاد مین سال تاسیس موسسه کارتوگرافی سحاب می باشد، خالی از فایده نباشد.
بنابه مشهور آنچنان کهاز قدیم و ندیم گفتهاند و همه شنیده ایم، سرآغاز یا اساس میهن دوستی به معنای واقعی کلام میهن شنا سی است، از این رو روشن است که بر هیچ فرهیخته ای پوشیده نیست که تنها با ایجاد تعلق خاطر است که عشق به میهن و هم نوع در انسان ایجاد می شود. بنابراین روشن است که تا ما سرزمین پدری خود را به درستی نشناسیم و به معنای واقعی کلام با آن آشنا نباشیم، به ویژه با آنچه بر آن گذشته یا می تواند بگذرد، تعلق خاطری در ما ایجاد نخواهد شد. مگر تعلق خاطری کم مایه و بی بنیان که به هیچ روی ارزش چندانی نخواهد داشت، و لذا میهن دوستی ما بیشتر لفظی، کم مایه و بی بنیان و عاری از وجود هرگونه احساس فداکاری خواهد بود.
بگذریم!
بنابه تجربه، از جمله عمده ترین عوامل موثر در ایجاد تعلق خاطر در آدمی، آن هم نسبت به سرزمین پدری، صرف نظر از آشنایی با آداب و رسوم و سنت ها، داستان ها و افسانه های کهن میهن، آشنایی با خود سرزمین به معنای واقعی کلام است، راستینه یا واقعیتی که لازمه ی دستیابی به آن کار و کوشش خستگی نا پذیر و بی وقفه در این زمینه، به ویژه مجهز بودن کشور به موسسه ای فعال برای مطالعه ،بررسی و معرفی سرزمین پدری است که به جرات باید موسسه کارتوگرافی سحاب را که سابقه ای هشتاد ساله، منحصر به فرد و بیبدیل در این زمینه دارد،وقراراست به مناسبت هشتادمین سال تاسیس آن یادوارهای،به ویژه بزرگ داشت موسس فقیدآن برپا شود.
بنابراین بدون تردید بی مناسبت نخواهد بود چنانچه در اینجا به سابقه آشنایی خود با این موسسه که به سالهای دهه چهل باز می گردد اشارتی هرچند کوتاه داشته باشم.
آری دریکی از سال های آغازین دهه چهل بودکه بنابه وظیفه علمی و شغلی خود، عهدهدار تهیه فهرست و مشخصات راههای اصلی و فرعی و گردشگری کشور شدم که حاصل آن در کتاب جغرافیای اقتصادی ایران در دو نوبت، به عنوان کتابی درسی از سوی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی چاپ و نشر شد. هم زمان با تدوین و تدریس این کتاب بود که با موسسه سحاب آشناشدم. به ویژه به مناسبت استفاده از جزوه هائی که توسط این موسسه در معرفی جاذبه های جهانگردی برخی از شهرهای کشور مانند تهران، اصفهان، شیراز و نقشه های گوناگون کشور و جهان نماهای گوناگون و نقشه های تاریخی ایران از گاه باستان تا آن زمان ودراین اواخربا دو جلد اطلس خلیج فارس و با مهندس محمدرضا سحاب گردانده کنونی موسسه و فرزند وی که نسل سوم و چهارم فعال در این زمینه است آشناشدم.
به هر روی در دیداری با مهندس محمدرضا سحاب که بنابه اشاره نسل دوم اداره کننده این موسسه است ضمن اظهار قدردانی از زحمات و کوشش غیرقابل وصف موسسه سحاب در تهیه و چاپ و نشر انواع نقشههای گوناگون ایران و جهان و مورد نیاز کشور، از نگارنده خواسته شد با توجه به جایگاه «کنراد میلر» مورخ وکارتوگراف بنام آلمانی و خدمات وی بهاین رشته از علم و اینکه آنچنان که باید، در کشور ما شناخته شده نیست شرحی هرچند کوتاه در معرفی وی و آثارش با بهره گیری از منابع موجود در فضای مجازی و ارائه شده از سوی پژوهشگران فعال در زمینه کاری وی تهیه و در اختیار قرار دهم، که با نهایت علاقه پذیرفتم و بنا دارم درپی در حد مقدور به آن بپردازم.
ناگفته پیداست که به گفته «گرترود هوس لاین»ارایه گزارش در معرفی پروفسور دکتر، دکتر کنراد میلر،عالم علوم طبیعی،جغرافی دان،باستان شناس، مورخوکارتوگراف و همچنین کشیش، به سادگی میسر نباشد.
باوجوداینیادآور میشوم که کنراد در ۲۱نوامبر ۱۸۸۴ در مزرعه « اوپلتزهاوس هوفن»2 در نزدیکی « راونز بورگ»3دیده به جهان گشود و در ۲۵ ژوئیه ۱۹۳۳ در اشتوتکارت دیده ار جهان فروبست.
به جرئت میتوان گفت که میلر اثرگزارترین عالم و مورخ کارتوگراف در تدوین مجدد « تابولا پوی تینگریانا»4 نقشه شبکه راه های امپراتوری روم باستان در سده چهارم قبل از میلاد مسیح، با لحاظ کردن سایر نقشه ها در آن بوده است.
به نگرمن میلر درتهیه وتدوین وترسیم نقشه های سرزمین های اسلامی وایران درمقام مقایسه ازجایگاهی به مراتب برتر ازآدم اولئاریوس (Adam Olearius) نخستین آلمانی خالق نشر سفرنامه به معنای واقعی سخن درباره ایران واین منطقه ازجهان برخوردار است
بنا به اشاره کنراد میلر در مزرعهکوچک و کم جمعیتی به نام «اوپلتزهاوس هوفن» به عنوان دومین فرزند از چهار خواهر و برادر همسر اول پدرش دیده به جهان گشود، اما به زودی مادر خود را از دست داد. و همسر دوم پدرش شش فرزند دیگر به جهان آورد.
کنراد بادهخواهر و برادر در زادگاهش بزرگ شد، دیپلم متوسطهرادر هجده سالگی،یعنی در سال ۱۸۶۲ از مدرسه متوسطه « سنت ژوزف ا ا ینن»5 دریافت کرد. سپس در مدرسه صومعه «ویلهلم اشتیف» 6 در « توبینگن»7 به تحصیل علم پرداخت و به موازات آن در دانشگاه « ابرها رد کارلز توبینگن»8 به کسب الهیات همت گماشت. وی در سال ۱۸۶۶ که بیست و دو سال بیشتر نداشت نخستین بخش از آزمون الهیات را پشت سر نهاد .اما از آنجا که هنوز برای تصدی شغل کشیشی به سن قانونی نرسیده بود برای تحصیل علوم طبیعی در آزمایشگاه شیمی« هرمان فون فهلینگ» 9در پلی تکنیک اشتوتکارت، مشغول بهکار شد.، و در سال ۱۸۶۷ در بن همچنان به این کار ادامه داد.
وی در دهم اوت ۱۸۶۸ که به سن قانونی رسیده بود به مقام کشیشی نائل آمد. در سال ۱۸۷۰ دکترایش را در علوم طبیعی دریافت کرد.
در همان سال دومین قسمت از آزمون خود را در علوم دینی گذراند و مقالاتی هم درباره جانور شناسی، معدن شنا سی، زمین شنا سی و جغرافیای ریاضی ارائه داد. اما برخوردهای فرهنگی / مذهبی پروتستان های شاهزاده نشین « ورتمبرگ»10با کاتولیک ها مانع حضور او در محیط دانشگاهی و کسب کرسی استادی وی شد.
از این رو به کلیسا روی آورشد وپس از مدت کوتاهی خدمت در کلیسای شوارتز کیرش « شرامبرگ»11 عنوان قائم مقام در کلیسا را دریافت کرد.
در سال ۱۸۷۲ دستیار کشیش « ژوزف پرو بست» شد که دانشمندی بنام در زمینه علوم طبیعی و پیشگام در مطالعات زمین شناسی و، فسیل شناسی در « سوا بیای علیا»12بود. وی افزون بر انجام امور مذهبی موفق شد تحصیلاتش را ادامه دهد و مجموعه هایی را در زمینه های علوم طبیعی گردآوری و بیشتر اوقاتش را صرف مطالعهدر باره گیاهان و جانوران بومی کند. او مطالعاتش را با صدف و انواع ماهی های دریاچه «کنستانس» آغاز کرد و با مطالعه سنگهای ماسهیی و شرایط زمین شناسی دریاچه و پائین آمدن سطح آب آن ادامه داد.
کنراد درهمان سال«کلوپ میلاس13»راکه بعدها به عنوان شاخه یی از انجمن علوم طبیعی« سوابیای علیا»درآمدتاسیس کرداین کلوپ،افرادعلاقهمند، اشراف، شهروندان، دانش پژوهان،کشاورزان ، کاتولیک ها و پروتستان ها را دورهم جمع کرد.
اما میلر در نتیجه تحقیقاتش به دبیری این انجمن و انجمن تاریخ طبیعی دریاچه «کنستانس» منصوب شد. او همچنین به جمعیت حمایت از پرندگان پیوست و به ریاست مشترک آن انتخاب شد.
میلر از سال۱۸۸۰ با قدرت هرچه بیشتر به امور باستان شنا سی روی آورشدو به مطالعه وبررسی قلاع باستانی، ژرمنها پرداخت. درمنطقه«راونزبورگ»،Ravensburg) ) «آلتهاوزن،Altshausen)،«منگن»(Mengen،«امرکینگن»،)Emmerkingen« اومنزدورف»)Ummensdorf، «کونیگن»Konigen، «یتنهاوزن»Ietenhausen،
« باوندورف»Bavendorf و « واینگارتن» Weingartenو در زمینه کاخهای آلمانی، تاسیسات و ابنیه رومی، گورستان ها، شبکههای جادهای و حفاری های عملیاتی فعالیت کرد و نتیجه مطالعاتش را از راه سخنرانی و انتشارات به آگاهی مردم رساند.اما در سال ۱۸۹۰باز دوباره به دلائل فضای فرهنگی- مذهبی حاکم از کاربر کنار شد.
باوجود این میلردرسال۱۸۸۲برخلاف انتظار درخواست کرسی علوم را از«دیلمان رآل گیمنازیم»2اشتوتکارت دریافت کرد.درآنجا به برقراری و توسعه فعالیت های گردش های علمی و سپس به بازبینی نقشه های ترسیمی خود پرداخت.
درسال۱۸۸۶برای همکاری بادفترآماراشتوتگارت، و به منظورشرکت درفعالیت های دسته جمعی در شاهزاده نشین«ورتمبرگ»دعوت شد.
افزون بر این میلردرهمین زمان درکاربررسی آثار باستانی « سوا بیای علیا» و جنوب دانوب نیز فعالیت داشت.
هنگامی که وی به تدوین نقشههای باستانی جهان بازگشت، محبوبیتی فرا منطقهای یافت.در سال۱۸۸۷وی « تابولا پوی تینگریانا» را با رد یابی نقشه های باستانی از سده ی دوازدهم، به طور کامل و رنگی منتشر کرد. بعد نقشه جهان، « آیتی نریا رومانا» Itineria Romana، مجموعه نقشه های عربی تحت عنوان « مپا آرابیک» 14 ، و « چارتر روگریانا» را چاپ کرد. این ویرایش ها توجه بسیاری را جلب کرد. میلر برای استفاده در مدارس، اقدام به چاپ مطالبی کرد که از طریق دیداری جغرافیا را تعلیم می داد، از جمله مجموعه شش جلدی وی به عنوان « مپا موندی»Mappa Mundi، قدیمی ترین نقشه های جهان که هنوز از ارزش فراوانی برخوردار است و ازجمله « اولین مجموعه جامع نقشه های لاتین سده ی میانی» می باشد.
بازنشستگی و مسافرت
میلردراول اکتبر ۱۹۱۰ بازنشسته و مدیرو برگزار کننده سفرهای مطالعاتی شد. دریکی از این سفرها بقایای یک آمفی تآتر باستانی رادر Cumaeنزدیک شهر ناپل کشف کرد. اراضی اطراف آن را خریداری و سپس انجمن«کو مائنا»Cumaena)را تاسیس و آسایشگاهی نیز برای آن بنا کرد.
در سال۱۹۰۳ عمارت بزرگی در « اشتافلن برگِ» Stafflenbergاشتوتگارت خریداری کرد،که سالها به عنوان مرکز آموزش، حرفهای تجاری، بیمارستان، مرکزدرمانی خصوصی و محل بازنشستگی مورد استفاده قرار داشت.
در کلیسای کوچکی که درآن محل قرار داشت هر روز مراسم عبادت و عشاء ربانی برگزار می شد.
میلر درسال۱۹۲۶ برای ایجاد و توسعه کلیسا ها انجمنویژه یی تاسیس کرد.
در سال ۱۹۳۳،کمی پیش از در گذشتش دانشگاه سالزبورگ به او دکترای افتخاری اهدا کرد. میلرهم برای کمک به دانشگاه کاتولیک سالزبورگ اموال و انتشارات شخصی خودرا با عنوان «کلوب دانشگاه سالزبورگ» به دانشگاه بخشید. اما«گشتاپو» کلوپ دانشگاه را که مسئولش « گرترود هوس لاین» (Gertrud Hoslein)خواهر زاده میلر و ساکن کپنهاک بود ضبط کرد.
عضویت:
ناگفته پیداست که میلر در طول زندگی علمی پر بارش بنا به اشاره درانچمن ها و سازمان های زیادی عضویت داشت که برخی از آنهارا می توان به شرح زیر نام برد:
-عضو افتخاری انجمن ملی علوم طبیعی « ورتمبرگ ازسال۱۹۱۷ »
-عضو افتخاری اتحادیه دانشجوئی« آلا نیا»اAlania.
-عضو و رییس انجمن زنبور داران اشتوتگارت.
- عضو و رییس «کلوپ مو لاس»
- عضویت انجمن تاریخی دریاچه « کنستانس» و اتحادیه حمایت از پرندگانو...