پول نفت وصندوق توسعه ی ملی

جمعه, 22 شهریور,1392 06:44 ق.ظ

 

                                        ِ                                                                           

 

پول نفت و صندوق توسعه ی ملی؟

 

 

 

 

 

پیش از ورود به اصل خواسته که پاسخی سر گشاده به پرسشعنوان شده است، به نظر می رسد چنانچه پاسخ به گونه یی باز ارائه شود برخی دیگر را نیز به کار آید. و آن نقدی است بر ذهنیت و تفکر حاکم بر رفتار کارگزاران اداره امور اقتصادی کشور درباره وجوه حاصل از فروش ثروت های طبیعی غیرجایگزینِ و به سرمایه تبدیل شده، اعم  از نفت وگاز ویا سایر کانی های گران بهاء، اموال ومالکیت های دولتی و در نهایت تاسیس صندوق توسعه ملی، و یا روشن تر اینکه با پول نفت چه باید کرد؟

 

بررسی رفتار مسئولان وکارگزارن اداره امور اقتصادی کشور، با وجوه حاصل از فروش سرمایه های مورد اشاره در چند دهه ی گذشته نشان از آن دارد که رفتاربا این وجوه تاکنون رفتار با درآمد و متفاوت ازرفتار با سرمایه بوده است.رفتاری که همچنان دارد و بانهایت تاسف جا به جا مورد تائید و توصیه برخی اقتصاددان های کشور نیز قرارداشته و دارد.

 

 لارم به یادآوری است که، به حکم عقل سلیم بارها اشاره وتاکید شده است که باید بین درآمد و سرمایه قائل به تفاوت بود،زیرادرحالی که درآمد را می توان به دلخواه هزینه کرد و البته آنهم نه سد در سد،سرمایه را بایستی فقط وفقط به مصرف سرمایه گذاری، پس انداز ویا در نهایت پرداخت وام به منظور سرمایه گذاری برای تولید کالاهای مورد نیاز و ایجاد اشتغال رساند.واقعیتی که خوشبختانه وزیر اقتصاد دولت جدید نیز تا جایی که نگارنده خبر دارد، به عنوان اولین مسئول امور افتصادی کشور به روشنی اعلام کرده است که این وحوه تبلور سرمایه است، سرمایه یی طبیعی ، خدادادی ا. به این معنا که سرمایه ایست که احدی از آحاد مردم در آفرینش آن نقشی نداشه اند، از این روباید به مصرف سرمایه گذاری برسد ونه پوشش کسری بودجه جاری کل کشور .

 

واما در ارزیابی عملکرد صندوق توسعه ی ملی ،صندوق ذخیره ارزی ویا حساب ذخیره ارزی، ناگزیر باید یادآور این معنا بود که بنابه مشهور وتوصیه علمای اقتصاد سیاسی، هر اندازه ساز و کارهای اجرایی اداره امور جامعه های انسانی، به ویژه امور اقتصادی آنان ساده تر، شفاف تر، همه فهم ترو غیر قابل تفسیرترباشد، به همان اندازه دستیابی به هدف ها ی مورد نظرآسان تر،بی دغدغه تر و سریع تر خواهد بود. برعکس هراندازه سازوکارها پیچیده و مشکل تر باشند، دستیابی به هدف ها مشکل تر وحاصل کار نیز به همان نسبت فسادآورو فقر آفرین تر خواهد شد بنابراین تردید نیست که برای سهولت دستیاب شدن سریع وبی دغدغه هدف ها، بایستی سازوکارهای مورد عمل ساده تر، شفاف تر ،همه فهم تروغیر قابل تفسیرترگزینش شوند.  

 

بگذریم.

 

از آنجا که به طور کلی و با توجه به فلسفه وجودی تاسیس صندوق توسعه ملی که به دنبال تاسیس صندوق ذخیره ارزی واین نیز به دنبال ایجادحساب ذخیره ارزی بر پاشد، رفتار با وجوه حاصل از فروش ثروت های طبیعی (دارایی ها) ی به سرمایه تبدیل شده و در راس آنها نفت خام، به دور از هرگونه مقدمه چینی غیرضرور، رفتار با وجوه مورد اشاره که بایستی رفتار با سرمایه می بود ونه درآمد، این چنین نشد. بنابراین از خورشید روشن تر است که سرانجام بعد از گذشت سال ها بحث و گفتگو درباره ذات این وجوه، وجوهی که بنابه حکم علم تبلور سرمایه ونه درآمد است، به جرئت می توان مدعی شد که اهم مسائل و مشکلات اقتصادی کشور، ویا دست کم سرچشمه بیشتر نا به سامانی های اقتصادی کشور صرفنظر از ضعف نبیش از اندازه مدیریت اداره امور اقتصادی کشور، در برهه های گوناگون ناشی ازچگونگی و کم و کیف رفتار ناهنجار مسئولان و کارگزاران اداره امور اقتصادی کشور با دارایی های به سرمایه تبدیل شده بوده است . رویدادی که شدت و ضعف آن  کمابیش متناسب با شدت و ضعف رفتار در این زمینه برآورد می شود.

 

در اینجا پیش از پرداختن به ذات صندوق، حساب ذخیره ارزی یا هر مقوله مشابه و ممکن دیگر، باید یک بار برای همیشه به دور از بازی با کلمات وبه دنبال سجع و قافیه دوان شدن، در موردمعنا ومفهومِ درآمد و سرمایه و وجه تمایز آنها  با یک دیگر که بدون شک بر همگان آشکار است، با یک دیگر هم راًی شویم.به بیان روشن تر باید دانست وپذیرفت که پول حاصل از فروش نفت تبلور سرمایه است ،سرمایه یی شریف وبی بدیل و نه درآمد ،لذا باز تکرارمی کنم ، رفتار با آن بایستی رفتار با سرمایه باشد ونه درآمد. سرمایه یی که بعد از کسر هزینه تولید  و پالایش و مالیات ناشی از استخراج و فروش  که متعلق به دولت است، متعلق به کشور می باشد و نه هیچ یک از آحاد ملت یا نسلی از نسل های آن و یا دولت.بنابراین بایستی از آن تنها و تنها برای آبادانی و ثروتمند تر شدن کشور که در نهایت به ثروتمند تر شدن همه نسل های حال و آینده کشور منجر خواهدشد بهره جست ولا غیر.

 

بنا بر این روشن است که مکانیزم یا ساز و کار سنجیده بهره گیری از چنین سرمایه یی در گام نخست ، مستلزم اصلاح ذهنیت ایجاد شده در باره پول نفت و به بیان روشن تر پذیرش این راستینه است که پول نفت سرمایه است ونه درآمد،سرمایه یی بی بدیل وطبیعی که متعلق به کشور است ولا غیر.گام بعدی ایجاد سازوکاری مناسب است که صمن بهره گیری درست از این سرمایه بتواندابزاری برای حفاظت  آن باشد، زیرا نه حساب ذخیره ارزی، نه صندوق ذخیره ارزی ونه صندوق توسعه ملی که ذاتاً تفاوتی با یک دیگر ندارند،و حاصل آن را همه شاهد و ناظر بوده و هستیم، حاصلی جز تسریع اتلاف سرمایه در پی نداشته است،بنابراین باید پذیرفت که ذهنیت حاکم در هر سه مورد،ناشی از ذهنیت مسئولان اداره امور درباره پول نفت بوده است ،که البته همچنان ادامه دارد. زیرادرحالی که بایستی از این وجوه، عنوان شریف ترین نوع سرمایه برای ایجاد تاسیسات زیربنایی مورد نیاز کشور وسرمایه گذاری های اشتغال آفرین که سبب آبادانی هرچه بیشتر کشور و داراشدن نسل های آینده خواهد شد  بهره جست ،الزاما بایستی از هزینه کردن آن  برای اداره امور جاری کشور که منجر به اتلاف این منابع می شود دوری جست.

 

در پی یافتن مکانیزم یا سازوکار مناسب برای حفظ و بهره گیری سنجیده ازسرمایه های مورد اشاره به نظر می رسد،مناسب ترین وبه بیانی تنهاراهکار سنجیده و درست اجرای نظر، در تاسیس یک بانک فرا دولتی تک شعبه یی( Bank ( one Branchنهفته وخلاصه می شود.بانکی که سرمایه آن بایستی همه ساله به میزان وجوه حاصل از فروش دارایی های به سرمایه تبدیل شده، افزایش یابدواداره ونگهبانی از آن عهده فرهیخته یی مجرب ،آگاه به معنای تام کلام وکاردان سپرده شود