جهان در دور اقتصادی جدید

چهار شنبه, 08 مهر,1377 08:29 ب.ظ

 

جهان در دور اقتصادی جدید

«مسیر حرکت سرمایه»

 

کوتاه زمانی است جهان آشکارا شکل گیری و نثبیت و توسعه دور اقتصادی جدیدی را آغاز و تجربه می کند. دور اقتصادی جدیدی که ناشی از نوآوری هایی بنیانی است، نوآوری هایی که منجر به تغییر ساختار اقتصادی- اجتماعی و دگرگونی شرایط زندگی در بیشتر جامعه های انسانی خواهد شد. تغییر و دگرگونی بی سابقه ای که به دور از اظهار نظرها و به احتمال پیش داوی های برآمده از موقعیت اجتماعی- اقتصادی، بویژه وابستگی های برخی اقتصاددانان و جامعه شناسان مبنی بر ارائه نگرشی جز این، چندی است آغاز شده و رو به شکل گیری، تثبیت و توسعه دارد. تغییر و دگرگونی شتابان و بنیانی انکار ناپذیری که واقعیت آن با فروپاشی نظام حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمار آن بیش از هر زمان بر همگان، بویژه سراندرکاران امور به گونه ای چشمگیر آشکار شده است. رویدادی که دور اقتصادی جدیدی را نوید می دهد که در آن جابجایی اهمیت موقعیت، «ژئواکونومیکز» (GEOECONOMICS) منطقه ای و جهانی ممالک و سرزمین ها با موقعیت «ژئوپولیتیک» (GEOPOLITIC) آنها به وقوع خواهد پیوست. دور اقتصادی جدیدی که برخلاف دورهای اقتصادی پیش از آن ملل جهان سوم و کشورهای در حال رشد و توسعه بیش از آن که در معرض مخاطرات اقتصادی قرار داشته باشند، برای نیل به هدف های اقتصادی- اجتماعی و به بیان دیگر توسعه، بویژه توسعه پایدار، از امکانات بمراتب بیشتری برخوردار خواهند بود. دور اقتصادی جدیدی که «اقتصادی معنوی»(1) شیوه ی اقتصادی مورد نگرشی خواهد بود که «توسعه پایدار» می تواند بر پایه های آن استوار باشد. نگرشی ویژه به اقتصاد که برای جلوگیری از هرگونه سوء تعبیری می تواند آن را «اقتصاد پایدار» نیز نامید. از این رو، دور اقتصادی جدید مورد اشاره را دور حاکمیت، شایستگی و شایستگان نیز می توان نامید، زیرا ذدر این دور اقتصادی جدید، کم و کیف بهره گیری از امکانات فرا راه جامعه های انسانی بستگی به میزان فرهیختگی و شایستگی یا “MERIT” جامعه، بویژه رهبران کارگزاران حکومتی و در نهایت مدیران و سیاستگزاران اقتصادی آنان خواهد داشت.

 

امواج بلند نوسان های اقتصادی:

 در تبیین دور اقتصادی اشاره شده باید یادآور شد که به طور کلی اقتصاددانان، امواج بلند نوسان های اقتصادی را که با نوآوری های بنیانی آغاز و دور اقتصادی جدیدی را سبب می شوند، بنابه مشهور «دور کندراتیف»(2) می نامند. دورهای اقتصادی، اجتماعی مشخصی که براساس نظر «کندراتیف» به جریان های ذاتی و ماهیت سرمایه، بویژه تراکم سرمایه مربوط است و «ژوزف شومپتر»(3) نیز در بررسی های مربوط به دورهای اقتصادی (بازرگانی) خود پذیرفته است که دورهای اقتصادی بلند مدت دقیقاً بستگی به نوآوری های بنیانی دارد. دورهای اقتصادی یا امواج بلند نوسان هایی که هر کدام با نوآوری های بنیانی پیشرفت اقتصادی- اجتماعی زیادی را به همراه داشته، تغییر ساختار اقتصادی- اجتماعی جامعه را سرعت بخشیده، شرایط زندگی را اگر نه در تمامی، اما در بیشتر جامعه های انسانی، بویژه جامعه های پذیرای رویداد، دگرگون ساخته است. به عنوان مثال باید یادآور شد که «ولفرام انگلس» اقتصاددان بنام و معاصر اروپا، دور اقتصادی جدیدی را که گفته شد چندی است آغاز شده، دور پنجم «کندراتیف» نامیده و بر این باور درست است که:(4) 

-       اختراع ماشین بخار، مکانیزاسیون تولید را در پی داشته است، زیرا با اختراع ماشین بخار و نبود امکان انتقال انرژی مورد نیاز تولید، به دور دست بایستی تمامی ماشین آلات تولیدی در یک جا و در واقع در یک سالن متمرکز می شد. بدین سان بود که کارگاه های صنعتی به وجود آمد و پیشه وران به کارگران صنعتی تبدیل شدند. این نخستین دور از پنج دور «کندارتیف» بود.

-       نوآوری بنیانی بعدی که در واقع دور دوم اقتصادی، اجتماعی یاد شده را سبب شد، ایجاد راه آهن بود. رویدادی که هزینه حمل و نقل کالا و مسافر را بی اندازه کاهش داد و به صورت ارقام اعشاری در آورد. بدین سان بود که مراکز و مکان های تولیدی بیشماری ایجاد شد و در نتیجه این رویداد، تولید انبوه، ترکم کالا و رقابت یا در واقع تولید «اقتصاد بازار» بصورت عملی به وقوع پیوست.

-       نوآوری هایی که در دنباله دو دور اقتصادی مورد اشاره، دور سوم اقتصادی یاد شده را سبب شدند در زمینه شیمی و الکتریسیته به وقوع پیوست و سرآمد تمامی نتاجی بسیاری که از این نوآوری ها حاصل شد، پیشرفت هایی بود که در زمینه تولید مواد غذایی به دست آمد و برای مدتی هر چند کوتاه، اما بهرحال گرسنگی را برطرف ساخت و نور الکتریسیته از نظر روشنایی، شب را به روز تبدیل کرد و فرصت کار و کوشش را در بیشتر زمینه ها به گونه ای شایان توجه افزایش داد.

-       نوآوری بنیانی بعدی که چهارمین دور اقتصادی- اجتماعی «کندراتیف» را موجب شد، اختراع اتومبیل بود. با این نوآوری، عادات زندگی، ساختار سکونتی و به طور کلی مناطق سکونتی، بهره گیری از مناظر زیبا، چشم اندازها، جاهای دیدنی بیش از پیش دچار تغییر و دگرگونی شد و توریسم به عنوان فعالیتی اقتصادی پا به عرصه وجود نهاد.

 دور اقتصادی جدید:

اما دور اقتصادی جدیدی که اشاره شد چندی است آغاز شده و در حال شکل گیری، تثبیت و توسعه است و دور پنجم از دورهای اقتصادی مورد اشاره نامیده می شود. از سوی اقتصادشناسان و علمای جامعه شناسی به طور اعم «دور انفورماتیک» یا «مبادله اطلاعات» نیز عنوان می شود. دوری که اکنون در آن بسر می بریم و بی هیچ شک و تردیدی در مقایسه با دورهای اقتصادی- اجتماعی پیش از آن، هم از تداومی طولانی تر برخوردار خواهد بود، هم متضمن و همراه با پیشرفت های بیشتر و فراگیرتر، بویژه برای جهان سوم و به طور کلی تمامی جامعه های در حال رشد، زیرا به مصداق «سالی که خوش است از بهارش پیداست» ملاحظه می شود که رشد و توسعه اقتصادی و به دنبال آن اجتماعی با وجود تنگنای پولی بی سابقه ای که در بیشتر ممالک جهان به چشم می خورد، اکنون بیش از هر زمان، به گونه ای چشمگیر و بی سابقه سرعت گرفته است.

 

تحول تاریخی رشد درآمد سرانه:

با مروری حتی اجمالی در تاریخ رشد و توسعه اقتصادی جهان ملاحظه خواهد شد که در بریتانیای کبیر به عنوان گهواره انقلاب صنعتی حدود شصت سال (1840 1780) به طول انجامید تا آنکه درآمد سرانه به دو برابر افزایش یافت. در ایالات متحده آمریکا، بعد از پایان یافتن جنگ های داخلی در کمتر از چهل سال درآمد سرانه به دو برابر افزایش یافت. در حالی که این رویداد پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، در آلمان فدرال سابق و ژاپن، در کمتر از 15 سال و در کره جنوبی بعد از سال 1965 تنها در حدود 10 سال به درازا انجامید.

با نگاهی به تاریخ توسعه اقتصادی جهان ملاحظه خواهد شد که در اطراف سال های 1900 بالاترین نرخ رشد  که ممکن بود کشوری به آن دسترسی پیدا کند، دست بالا رقمی در حدود 4 درصد در سال بوده است، در حالی که اکنون این رقم در برخی مناطق و جامعه ها به حدود ده درصد در سال نیز رسیده است که به طور مثال می توان به ایالت کانتون در جنوب چین و برخی ممالک آسیای جنوب شرقی که به «ببرهای کوچک اقتصادی» معروف شده اند اشاره کرد.

بهر حال چنانچه اکنون جهان را به عنوان مجموعه ای واحد مورد توجه قرار دهیم باید اذغان کنیم که تاکنون تاریخ چنین رشدی را به خود ندیده بوده است و لذا بی تردید اگر رشد اقتصادی کشورهای شرق سیاسی سابق و بیش از همه اروپای شرقی سابق که از تمامی شرایط، امکانات و ابزارهای لازم و مورد نیاز، بویژه موقعیت «ژئواکونومیکز» لازم برای رشد و توسعه اقتصادی نیز برخوردار می باشند آغاز شود، رشد مورد نظر از سرعت بمراتب بیشتری برخوردار خواهد گشت. نکته جالب این که در این دور اقتصادی دیگر رشد و توسعه اقتصادی تنها مدیون پیشرفت و دستیابی به تکنولوژی یا دانش فنی جدید نخواهد بود، بلکه ارز اصلی پیشرفت کم یا بیش در مسیر حرکت سرمایه نهفته است، زیرا در طول دهه های متوالی جریان سرمایه به نحوی که نظریه ها و الگوهای اقتصادی موید و پذیرای آن می باشند، وجود نداشته است. به بیان دیگر طی دهه های متوالی و مورد اشاره، افزون بر اینکه سرمایه از کشورهای غنی و پیشرفته جابجا شده است، در موارد بسیار نیز سرمایه کشورهای فقیر کم یا بیش بسوی کشورهای غنی جریان یافته است، به همین دلیل ملاحظه می شود که در این دوره فاصله میان کشورهای غنی و فقیر پیوسته رو به رشد داشته است.

 

روند حرکت سرمایه در الگوی جهانی اقتصاد:

نکته ای که در اینجا التفات به آن درخور اهمیت ویژه است، این که به طور کلی براساس اصول و مبانی علم اقتصاد در الگوی اقتصاد جهانی حسب تجربه و نظریه های اقتصادی، سرمایه بایستی از کشورهای پیشرفته و غنی بسوی ممالک و سرزمین های درحال رشد و فقیر یا عقب مانده جریان داشته باشد، زیرا براساس این اصل مسلم اقتصادی، جایی که سرمایه فراوان در اختیار است، بی تردید سرمایه گذاری در مقایسه با جایی که سرمایه کمتری وجود دارد یا کمبود سرمایه حاکمیت دارد، حاصل کمتری به دست می دهد. اما آنجا که کمبود سرمایه وجود دارد، حتی سرمایه گذاری های فوق العاده کوچک نیز از رشد اقتصادی به مراتب بیشتری برخوردارند و لذا سرمایه موجب بازدهی بیشتر و بالا و بالاتر می شود. به طور نمونه در غرب آفریقا که کم یا بیش با دوک و چرخ ریسندگی می کنند، سرمایه گذاری برای در اختیار قرار دادن یک دستگاه ساده ریسندگی با ارزشی حدود چند صد دلار، ممکن است سود دهی سرمایه را در مقایسه با سرمایه گذاری در همین زمینه در یک کشور غنی و پیشرفته صنعتی و پرسرمایه، حتی به ده برابر افزایش دهد، یا به طور نمونه در چین که هنوز با تمام جنجالی که در زمینه ی پیشرفت های اقتصادی آن برپا شده است، در بیشتر نقاط کشور حمل و نقل با سبد و زنبیل و روی میله های خیزران رایج و متداول است، با بهره گیری از یک گاری ساده مجهز به چرخ های لاستیکی می توان بازدهی سرمایه گذاری در حمل و نقل را به چندین برابر افزایش داد، در حالی که همین کار در یک کشور غنی و پیشرفته کاملاً برعکس است، زیرا افزایش بازدهی سرمایه مست سرمایه گذاری بسیار زیاد و گاه خارج از تصور است. به ویژه آنکه هزینه دستمزد نیز در سطحی بالا قرار دارد. به همین دلیل است که منطق برنامه ریزی منطقه ای حکم می کند که سرمایه گذاری ها بویژه در ممالک در حال رشد متوجه مناطق بیشتر عقب مانده و به بیانی محروم باشد، اما در بیشتر کشورهای در حال توسعه، کارگزاران حکومتی به لحاظ ملاحظات سیاسی و یا بهر دلیل دیگر، پیش از آن که در این مناطق مبادرت به سرمایه گذاری کنند، ساختار اقتصادی- اجتماعی سنتی منطقه را که باید دست کم تا مدتی حفظ و به نحوی آرام دست خوش تغییر شود، به گونه ای نابخردانه ناگهان دچار تغییر و دگرگونی می نماید.

لذا مزیت هایی را که در این مناطق برای سرمایه گذاری وجود دارد از میان می برند، بگذریم به کوتاه سخن، بدین سان ملاحظه می شود که چرا و به کدامین دلیل اکنون بار دیگر بعد از چند دهه حرکت سرمایه در مسیری منطقی و درست قرار گرفته است و از کشورهای غنی و پیشرفته صنعتی، بسوی کشورهای فقیر یا کمتر پیشرفته و در حال توسعه در حرکت است. واقعیتی که سبب خواهد شد نرخ رشد و توسعه اقتصادی در ممالک و سرزمین های در حال توسعه و فقیر سرعتی بیش از کشورهای پیشرفته و غنی داشته باشد و لذا رفاه عمومی از توازن تا اندازه ای مقبول تر برخوردار شود.

روندی که طی چندین دهه پیش از جنگ جهانی اول مورد عمل بوده است و با مروری اجمالی در تاریخ توسعه اقتصادی ملاحظه خواهد شد که طی دوره مورد نظر بریتانیای کبیر مبادرت به سرمایه گذاری فوق العاده زیادی در شمال و جنوب ایالات متحده آمریکا، آسیا و آفریقا نموده است. فرانسه افزوین بر سرمایه گذاری های کلان در مستعمرات خود، در روسیه نیز مبادرت به سرمایه گذاری کرده است. ترکیه سرمایه های زیادی را از آلمان، انگلستان، فرانسه و حتی اتریش جذب کرده است و... .

در اواخر سده گذشته، ایالات متحده آمریکا که پیش از آن سرزمینی در حال رشد و توسعه بود، از کشور مادر یعنی بریتانیای کبیر پیشی گرفت. اما نکته درخور توجه این که بعد از پایان جنگ جهانی اول شکوفایی حرکت سرمایه از کشورهای غنی و پیشرفته، بسوی کشورهای در حال رشد یا عقب مانده ناگهان فروکش کرد و بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم به کلی متوقف شد.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم و ملزم شده استعمارگران کهن به پذیرش اصل آزاد بودن ملل در تعیین سرنوشت خود، و به بیان دیگر غروب آفتاب بنابه مشهور همیشه تابان استعمار و در نهایت به استقلال رسیدن یک یک متعمرات نه تنها از کشور استعمارگر پیشین که کشور مادر نامیده می شدند رویگردان شدند، بلکه نظام اقتصادی «اقتصاد بازار» آنها را نیز رها کردند و دچار سراب اقتصاد متمرکز دولتی، آن هم به شیوه سوسیالیستی آن که در آن روزها دکتر ین یا آموزه روز بود، شدند.

لذا سود سرمایه گذاری های خارجی به عنوان حاصل استعمار تلقی شد و سوخت، امنیت قضایی به اندازه ای محدود شد که بیشتر سرمایه گذاران خارجی خطرات فراراه سرمایه گذاری ها را به حدی بزرگ می پنداشتند که ترجیح می دادند از سرمایه گذاری در این ممالک انصرافت حاصل کنند. بدین سان بود که سرمایه های بین المللی میان کشورهای پیشرفته صنعتی به جریان افتاد و در سفره گسترده جهانی، خرده نانی بیش برای کشورهای فقیر و در حال رشد باقی نماند.

 

دهه ی توسعه:

با آنکه در دهه شصت از سوی سازمان ملل متحد به عنوان دهه ی توسعه اعلام شد و سرآغازی بود برای سازمان دهی کمک های توسعه، در دهه هشتاد برخی ممالک در حال توسعه بیش از آنکه به سرمایه های جدید دست یافته باشند یا چیزی از این سرمایه های جدید عاید آنها شده باشد تنها و تنها موفق به پرداخت بهره و اقصاط بدهی های خود که هر روز بر میزان آن افزوده می گشت، شدند و لذا جریان سرمایه راهی سربالا در پیش گرفت و به بیان دیگر به جای آنکه سرمایه از کشورهای غنی و پیشرفته صنعتی به سوی ممالک و سرزمین های در حال رشد یا عقب مانده سرازیر شود، راه عکس در پیش گرفت و بسوی ممالک پیشرفته جریان یافت. بدین سان فاصله فقیر و غنی روز به روز بیشتر و بیشتر شد و رفاه عمومی رو به کاهش نهاد، زیرا بازارها قادر به تامین سرعت حرکت سرمایه های مورد نیاز نبودند.

 

سازماندهی کمک های توسعه:

در این گیر و دار کمک های توسعه که از اواخر دهه ی شصت سازماندهی شده بود، شکلی تازه بخود گرفت و اعتبارات با بهره پایین و شرایط سهل تصویر جهان را تا اندازه ای تغییر داد، برخی کشورهای در حال رشد، در آستانه صنعتی شدن قرار گرفتند. با سرازیر شدن سرمایه های خارجی به سوی این کشورها، سرمایه های ملی خارجی از حیطه اقتصاد ملی نیز به حرکت در آمد و لذا برخی از این کشورهای در حال رشد از این هم فراتر رفتند، تا جایی که اکنون به عنوان «ببرهای کوچک اقتصادی» قد علم کرده اند، کشورهایی که بیش از آنکه به دنبال آزادی سیاسی باشند، اندیشه آزادی اقتصادی را که بی تردید آزادی سیاسی و اجتماعی را نیز بدنبال خواهد داشت از قوه به فعل درآوردند. واقعیتی که اکنون بیش از هر زمان بر همگان بویژه کارگزاران ممالک جهان سوم آشکار گردیده است که آزادی و استقلال اقتصادی، خاستگاه سایر انواع آزادی هاست و تنها با رهایی از چنگال فقر و فلاکت است که می توان به آزادی سیاسی و استقلال دست یافت. به عنوان نمونه می توان سنگاپور، تایوان، هنگ کنگ، اندونزی، کره جنوبی و... را مورد اشاره قرار داد.

بی تردید فروپاشی نظام اقتصادی متمرکز و دولتی حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمار آن از یک سو، گرایش بیشتر کشورهای جهان سوم و سرخورده از عملکرد اقتصادی دولتی و شیوه ی حکومتی سوسیالیسم را از سوی دیگر، باید شکست سدی دانست که با وجود تنگنای پولی بی سابقه ای که جهان با آن دست به گریبان است، با اینحال آینده ای روشن و امیدبخش را در سراسر جهان به صاحبان سرمایه و بویژه سرمایه گذاران اعم از خصوصی و عمومی ارزانی داشته و نوید می دهد.

 

مسیر حرکت سرمایه در سال های اخیر:

طبق آمار و ارقام منتشره میزان سرمایه گذاری کشورهای پیشرفته صنعتی در کشورهای جهان سوم طی سال های اخیر به حدود 5 برابر افزایش یافته و از نگر بیشتر سر و دست اندرکاران امور این تازه آغاز کار است، آغاز کار در دور اقتصادی جدیدی که گفته شد اقتصاددان ها آن را دور پنجم کندراتیف می نامند.

دور اقتصادی جدیدی که در آن روابط اقتصادی میان ملل و جامعه های گوناگون انسانی به کلی متفاوت از دورهای اقتصادی پیشین است، دوری که با دگرگونی های بنیانی رو به رو خواهد بود، به این معنا که در این دور اقتصادی- اجتماعی رشد و توسعه با سرعتی سرسام آور و بی سابقه رو به پیش خواهد داشت و به هر حال آنچه مسلم است این که در این رشد و توسعه سریع و بی سابقه ای که در پیش است و جابجایی سرمایه را نیز در خود دارد، چه بسا پاره ای تمدن ها نیز در این دور اقتصادی با سقوط رو به رو شوند.

بی تردید همانگونه که اشاره شد، در این دور اقتصادی سرعت پیشرفت کشورهای در حال رشد بمراتب بیشتر از کشورهای پیشرفته صنعتی خواهد بود، به بیان دیگر در حالی که رشد اقتصادی کشورهای برخوردار از شایستگی پیشرفت جهان سوم رو به فزونی خواهد نهاد، کشورهای پیشرفته صنعتی و به احتمال ممالک در آستانه صنعتی شدن با کاهش سرعت رشد مواجه خواهند بود و این مرحله نخست دور اقتصادی جدید خواهد بود، در حالی که در مرحله دوم این دور اقتصادی تغییر ساختار اقتصادی به وقوع خواهد پیوست که دگرگونی شرایط زندگی را نیز درخور دارد. دگرگونی غیرقابل تصوری که با سرعت بیشتری نیز به وقوع خواهد پیوست.

در این دور اقتصادی جدید تمرکز کار تولید کالا و خدمات قابل صدور به کشورهایی انتقال خواهد یافت که سهم دستمزد در کل هزینه بهره وری در سطحی پایین قرار داشته باشد.

افزون بر این در این دور اقتصادی تکنولوژی نوین به گونه ای پیشرفت خواهد کرد که موجبات منطقه ای شدن و عمومیت بنگاه های اقتصادی فراهم شود و به طور نمونه: تولید در مجارستان، حسابداری در هندوستان، خرید در تایلند، تامین مالی در توکیو، استقرار فاتر بازرگانی در کلن آلمان و... مورد اقدام قرار گیرد.

در دور یاد شده پیشرفت دانش فنی سبب خواهد شد از تمرکز و تعداد افراد در موسسات و بنگاه های اقتصادی کاسته شود، فاصله مناطق مسکونی و محل کار و... متفاوت از گونه متداول و مرسوم کنونی آن تغییر کند و... .

در این دور اقتصادی جدید دیگر جایی برای مدیریت دولتی سرمایه بصورت کمک های توسعه وجود نخواهد داشت، زیرا افزون بر سرمایه گذاری های غیرموجهی که با وجوه حاصل از کمک های توسعه بعمل آمده، کمک های توسعه دلیل اصلی برجا ماندن برخی دولت های بی کفایت و نظام های اقتصادی ناتوان نیز بوده است، بویژه آنکه دولت های کمک دهنده، یا کمک های توسعه به بانکدارانی بزرگ تبدیل شده اند که از انجام وظائف خود به نحو مطلوب نیز بازمانده اند. بنابراین باید پذیرفت که در این دور اقت کار سرمایه گذاری به آنهایی واگذار خواهد بود که در حرفه هستند.

از آنجا که بیشتر کشورهای در حال توسعه نظام اقتصادی «اقتصاد بازار» را به عنوان نظام اقتصادی حاکم بر اقتصاد خود برگزیده اند، لذا با توجه به اینکه اکنون سه میلیارد نفر آنها در مناطقی زندگی می کنند که به نظر می رسد در آینده ای غیرقابل پیش بینی سالانه از رشد اقتصادی حدود 6 درصد برخوردار شوند. در این صورت تردید نیست که جریان سرمایه به گونه ای شتابان بسوی این ممالک سرازیر خواهد شد، زیرا طی چندین دهه حرکت سرمایه در الگوی اقتصاد جهانی راهی غیرطبیعی پیموده است، به طور کلی بازار سرمایه سریعتر از خود اقتصاد، از خود واکنش نشان می دهد. واکنشی که می تواند زمینه ساز و بارآور برخی رسوائی های مالی باشد که نباید از نظر دور داشت.

 

دعوت همگانی برای مشارکت در اقتصاد جهانی:

اما اینها همه دعوت به کار، مبارزه یا رقابت عامی است که دور اقتصادی جدید به طور طبیعی ارائه می دهد، دعوت به مبارزه یا رقابت عامی که بیشتر از آنکه مخاطره آمیز باشد همراه با شانس موفقیت است.

نکته ای که درمورد ممالکت صنعتی توجه به آن درخور اهمیت است، موقعیت سیاسی آنها از یک سو، «ژنواکونومیکز» منطقه ای آ«ها از سوی دیگر است، به طور نمونه همان مشکلی را که ایالات متحده در ارتباط با مکزیک و آمریکای لاتین با آن رو به رو می باشد، باری ژاپن در ارتباط با چین و اندونزی و برای اروپا در ارتباط با اروپای شرقی سابق و برای آلمان در اندازه ای محدود تر جمهوری چک و لهستان وجود دارد. به عبارت دیگر رقابت بیش از آنکه متوجه کالا در بازارهای جهان باشد، متوجه مناطق جالب برای سرمایه گذاری خواهد بود، اعم از اینکه سرزمین پیشرفته یا در حال رشد باشد. در دور اقتصادی جدید شیوه رقابت تا اندازه زیادی متفاوت از گذشته خواهد بود. در این دور اقتصادی، رقابت افزون بر کوشش در سرمایه گذاری در سرزمین های جالب برای سرمایه گذاری متوجه فعالیت در جهت جذاب کردن هرچه بیشتر برخی سرزمین ها برای جذب سرمایه است.

بنابراین روشن است سرزمین هایی که می خواهند سرمایه های خارجی را با مقررات پیچیده ناشی از برخورد ناآگاهانه یا ساده پنداری اداره امور و... بدست آورند نه تنها با موفقیت رو به رو نخواهند شد، بلکه آینده را نیز از دست خواهند داد و لذا هیچ سرمایه ای را جذب نخواهند کرد. درخور توجه اینکه این ممالک بدین سان فرار سرمایه های ملی را نیز دامن خواهند زد و لذا به لحاظ عدم امکان سرمایه گذاری داخلی مشکل اشتغال را که هم اکنون نیز با آن دست به گریبان می باشند بیش از پیش تشدید خواهند کرد. واقعیتی که بی تردید به انفجارهای اجتماعی، منجر خواهد شد.

اکنون چنانچه بخواهیم این دعوت عام به مشارکت در اقتصاد جهانی را که برآمدی است از دور اقتصادی جدیدی که در آن بسر می بریم، نه دور از ذهنیت ناآگاه و باطل و به احتمال گرایش های مخرب پذیرا شویم، تردید نیست که بایستی با پاسخ های مناسب به استقبال آن بشتابیم، زیرا تنها در این صورت است که سهم و جایی در اقتصاد جهانی نصیب ما خواهد شد.

 

 

پی نوشت ها:

1-     «اقتصاد معنوی» شیوه ای از نگرش به اقتصاد است که در آن زندگانی است «تن و روان آدمی» و محیط زیست به ترتیب جایگزین سرمایه، نیروی انسانی و زمین شده اند.

2-     KONDRATIEFF CYCLE دور اقتصادی کنداتیف که به «دور کندراتیف» مشهور است، بنابه تعریف به امواج بلند نوسان های اقتصادی اتلاق می شود که ناشی از نوآوری های بنیانی است و تغییر ساختار و دگرگونی شرایط زندگی را به دنبال دارد و بنابه باور نیکولای دیمتریویج کندراتیف N.D.KONDRATIEFF اقتصاددان روس بین 50 تا 60 سال به طول می انجامد.

3-     J.A.SCHUMPETER ژوزف آلویس شومپتر در نوشته ای با عنوان دورهای بازرگانی (کاری یا اقتصادی) (BUSINESS CYCLE) دورهای بلند اقتصادی را ناشی از نوآوری های بنیانی دانسته، نظر «کندراتیف» را در این زمینه تایید و به آن استناد می کند. برای روشن شدن موضوع، تعریف «دور کندراتیف» در فرهنگ علوم اقتصادی، تالیف دکتر منوچهر فرهنگ را در زیر مرور کنید:

یک سلسله امواج بلند نوسان اقتصادی به نام اقتصاددان روسی ا.ن.دی کندراتیف است، دورهای کندراتیف شامل موجهایی از قیمت ها، تولید و تجارت به مدت 50 تا 60 سال است. طبق نظر کندراتیف این دورها به جریان های ذاتی در ماهیت سرمایه داری و به ویژه تراکم سرمایه مربوط است. این اقتصاددان چنین استدلال می کند: تغییرات در فن تولید، جنگ ها و انقلاب ها، گشایش بازارهای جدید و غیره، رقابت های اتفاقی و بی هدفی نیستند که بر دور تاثیر نمایند بلکه بیشتر جزئی از آهنگ موج های بلند هستند. مثلاً توسعه بازارهای جدید در جریان صعودی دراز مدت آغاز نمی شود، برعکس جریان صعودی توسعه را در بازارهای جدید ممکن و ضروری سازد.

همینطور مرحله نزولی موج بلند منجر به اکتشافات مهمی گردیده است که در مقیاس بزرگ فقط در شروع جریان صعودی و مهم آینده مورد استفاده قرار گرفته اند. مرحله صعودی خیز موج زاینده آشفتگی شدید در بسط نیروهای اقتصادی عاملی مهم در تحریک جنگ ها و انقلابهاست. شومپتر با پذیرش دور کندراتیف به عنوان جزئی از تحلیل دور سه گانه نوسان های کار و کسب بدین نکته خورده است که دور طولانی دقیقاً بستگی به امواج ابداعات دارد.

4-      WOLFRAM ENGELS

KONDRATEIFF 5

WIRISCHAF IS WOCHE NO.3

12/1/1955