گفتاری درباره:
جایگاه راستین ایران در فرآیند بازسازی افغانستان
سرانجام،جنگهای داخلی 20 ساله و خانمانبرانداز افغانستان با برجا نهادن جمعیتی اگرنه صددرصد،اما تا حدودی کلا آواره و دربدر، در داخل و خارج از آن کشور،برخالاف برخی تصورات پایان پذیرفت و اراده جهانی بهگونهای بیسابقه و یکپارچه بر مشارکت در بازسازی و تجدیدبنای سرزمینی که در شمال شرقی فلات ایران و در همسایگی ما جای دارد،قرار گرفت.
با آنکه درونمایه این گفتار بازکردن جایگاه راستین ایران در فرآیندبازسازی یا تجدیدبنای افغانستان است،اما پیش از آن یادآور این معنی کلی میشویم که در صورت مهیا و برهم بودن استراتژی سیاسی-اقتصادی مربوط و شرایط موردنیاز و جاری در کشور و منطقه،جایگاه جایگاه راستین ایران در فرآیندبازسازی افغانستان،در سنجش با هر مجموعه اقتصادی دیگر،جایگاهی ویژه،منحصربه فرد،بیبدیل و رقابتناپذیر است.
راستین ایران در فرایند بازسازی افغانستان در سنجش با هر مجموعه اقتصادی دیگر،ویژه، منحصربهفرد،بیبدیل و رقابتناپذیر است.و دلیل این ادعا را-با چشمپوشی از برخی تفاوتهای فرهنگی و خلقیات مردمی و...- میتوان و باید افزون بر مرور سال شمار رویدادهای تاریخی مربوط با سیری حتی کوتاه و گذرا در سیمای کلی یا ویژگیهای طبیعی و جغرافیایی منطقه بهطور اعم و ویژگیهای فیزیکی-اقتصادی افغانستان بهطور اخص،در ارتباط با جایگاه جغرافیایی،اقتصادی و سیاسی کشورهای همجوار،بهویژه ایران و شرایطی که از جهات زیاد طی چند دهه گذشته در منطقه و ایران ایجاد شده است،به آسانی و سهولت دریافت.
بنابراین،به نظر میرسد چناچه این گفتار را با مرور سالشمار رویدادهای تاریخی افغانستان و سیمای کلی مربوط به ویژگیهای مورد اشاره آغاز کنیم،برای آگاهی از جایگاه راستین ایران در بازسازی افغانستان خالی از فایده نباشد.
سالشمار رویدادهای تاریخی
-سرزمین افغانستان در هزارههای دوم و اول قبل از میلاد:در جریان مهاجرت آریاییها به اشغال قبایل ایرانی درآمد.
-در فاصله سالهای 516 تا 326 قبل از میلاد:در زمان سلطنت داریوش،جزیی از امپراتوری هخامنشی شد.
-در سال 326 قبل از میلاد:به تصرف اسکندر درآمد.
-در سالهای 220 قبل از میلاد تا 64 میلادی:پیدایش حکومت کوشانها،پیدایش جاده ابریشم.
-در دوره 651-224 میلادی:جزیی از امپراتوری ساسانیان و سلسله هپتالها.
-در سالهای 700-699میلادی:اقبال به اسلام و تبعیت از خلفای بنی امیه در دمشق. -در دوره 1186-977 میلادی:تشکیل سلسلسله غزیویان و تشکیل امپراتوری از اصفهان تا شمال غرب هند.
-در دوره 1227-1505 میلادی:تاخت و تاز قوم تیموری در آسیای مرکزی و افغانستان.
-در دوره 1506-1370 میلادی:تصرف افغانستان توسط تیموریان.
-در سالهای 1772-1742 میلادی: تقسیم افغانستان بین مغولها و ایرانیان (صفوی). -در سال 1809 میلادی:انعقاد قرارداد با بریتانیا برای دفاع مشترک در برابر روسیه و فرانسه.
-در سالهای 1842-1839 میلادی: نخستین جنگ انگلوساکسونها.
-در سالهای 1880-1878 میلادی: دومین جنگ انگلوساکسونها،معاهده کندلک در سال 1879 و محول شدن کنترل امور خارجی به بریتانیا.
-در سالهای 1901-1881 میلادی: تصرف سراسر افغانستان توسط عبد الرحمن.
-در سالهای 1919-1901 میلادی: حکومت حبیبا...بر افغانستان.
-در ژانویه-اکتبر 1929 میلادی:حکومت بچهسقای تاجیک.
-در سالهای 1932-1929 میلادی: نادرشاه پشتو،سقوط بچهسقا.
-در سالهای 1972-1933 میلادی:آغاز حکومت محمد ظاهرشاه با هدایت عمو و عموزادهها و داودخان.
-در ژوییه 1973میلادی:سقوط محمد ظاهرشاه با کودتای نظامی داودخان.
-در آوریل 1978 میلادی:کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان.
-در دسامبر 1979 میلادی:اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ.
-در فوریه 1989میلادی:خروج نیروهای افغانستان در برقراری ارتباط زمینی با همسایگان شرقی و شمالی خود با مشکلات طبیعی فراوانی روبرو میباشد.
اتحاد شوروی سابق از افغانستان.
-در آوریل 1229میلادی:بهقدرت رسیدن مجاهدین در کابل.
-در نوامبر 1994 میلادی:تصرف قندهار توسط طالبان.
-در سپتامبر 1995 میلادی:تصرف هرات توسط طالبان.
-در سپتامبر 1996 میلادی:تصرف جلالآباد و کابل توسط طالبان.
-در سپتامبر2001میلادی:حمله به ساختمانهای مرکز تجارت جهانی و پنتاگون در نیویورک.
-در سال 2001 میلادی:درهم پاشیدن حکومت طالبان توسط ارتش آمریکا و متحدانش.
و اما لازم به یادآوریست که افغانستان از جمله کشورهای آسیای مرکزی میباشد که دارای پهنهای برابر 652225 کیلومتر مربع است و شمال شرقی فلات ایران را دربرگرفته است.
افغانستان سرزمینی کوهستانی است. رشته کوههای سربهآسمان کشیده هندوکش به طول 600 کیلومتر و عرض 100 کیلومتر بسان سد یا دیوارهای شمال افغانستان را از جنوب آن جدا ساخته و شهرهای هرات،قندهار،کابل، جلالآباد و مزار شریف را از موقعیت استراتژیک سیاسی،اقتصادی و نظامی ویژهای برخوردار ساخته است.
وجود کوههای بلند و ارتفاع بیش از اندازه منطقه،بخش عمده و بزرگی از زمینهای افغانستان را غیرقابل کشت و زرع ساخته است. ازاینرو،زمینهای زراعی یا قابل کشت افغانستان را مزارع کوچکی تشکیل میدهند که بهگونهای همچنان ابتدایی مورد بهرهبرداری میباشند.
بلندترین قلههای این رشته از کوهها که به حدود بیش از 5000 متر میرسد،بیشتر در شرق افغانستان قرار دارند و هرچه از شرق و شمال روبه جنوب میگذارند و یا درواقع،به ایران نزدیک میشوند،از ارتفاعات آنها کاسته میشود.به همین دلیل است که بهطور کلی،افغانستان برای برقراری ارتباط زمینی با همسایگان شرقی و شمالی در سنجش با همسایه غربی،یعنی ایران با مشکلات فراوان روبرو میباشد.به بیان روشنتر افغانستان از نقطه نظر دسترسی به کشورهای همسایه،از جمله سه کشور همسایه شمالی،یعنی جمهوریهای تاجیکستان،ازبکستان و ترکمنستان با جمعا 2348 کیلومتر مرز مشترک و یا با پاکستان در شرق و جنوب با 2240 کیلومتر مرز مشترک،به لحاظ وجود کوههای سربهآسمان کشیده،تنگههای دشوار قابلگذر،جادههای سنگلاخ و غیرقابل استفاده با مشکل روبرو میباشد،در حالی که در غرب یا از طریق مرزهای مشترک با ایران چنین مشکلی وجود ندارد و برقراری ارتباط،بهویژه از لحاظ دسترسی به شهرهایی مانند هرات و...مشکل چندانی-البته در قیاس با شهرهای شرقی-ندارد.به همین دلیل نیز در گذشته برای حمل کالا به سرزمینهای سابقا زیر سلطه اتحاد جماهیر شوروی سابق از راه آبی طولانی هریرود با 2500 کیلومتر مسافت تا دریاچهآرال استفاده میشده است.ناگفته نماند که در سایر رودهای افغانستان مانند هیرمند،کابل رود و...حملونقل آبی انجام نمیشود.
از نقطه نظر آب و هوا،افغانستان دارای آب و هوایی مشابه ایران است،یعنی سرزمین افراط و تفریط است،زیرا به لحاظ دارا بودن کوههای سربهآسمان کشیده که برخی ارتفاعات آن در تمام طول سال پوشیده از برف است و ارتباط روستاییان ساکن در آنها در سرتاسر زمستان قطع میباشد و همچنین،وجود درههای زیبا و سرسبز و عمیق و بارانهای بهاری که در نقاط مختلف افغانستان بین 100 تا 400 میلیمتر در نوسان است،دارای آب و هوایی در تابستان گرم و خشک و در زمستان سرد و یخبندان است.درجه حرارت نیز در حالی که در تابستان به بیش از 40 درجه سانتیگراد میرسد،در زمستان کمتر از 20-درجه سانتیگراد است.
به هر تقدیر،افغانستان از لحاظ آب و آبیاری، بهویژه آب موردنیاز برای زراعت آبی و آب آشامیدنی سالم،باوجود منابع آبهای زیرزمینی تا اندازهای غنی و به جهات زیاد با مشکل روبرو میباشد.بهویژه آنکه آبهای جاری در رودهای افغانستان نیز که بیشبر از کوههای مرکزی یا کوههای واقع در شرق افغانستان سرچشمه میگیرند و به سوی جنوب غربی و مرزهای ایران جریان دارند،به دلیل ارتفاع بیش از اندازه کوهها و کاهش سریع ارتفاعات،دارای سرعت زیاد میباشند و بیش از آنکه برای آبیاری مزارع مناسب باشند،برای تامین انرژی برق مناسب میباشند که تاکنون در این زمینه نیز از آنها استفاده چشمگیری نشده است.
منابع آبهای زیرزمینی نیز با آنکه در سطحی نزدیک و حداکثر 4 تا 5 متری سطح زمین قرار دارند،به دلیل بیشتر فنی و مالی؛ کمتر مورد استفاده میباشند،از آن جمله میتوان به چگونگی تامین آب آشامیدنی شهر کابل اشاره کرد که منابع آبهای زیرزمینی آن در سه یا چهارمتری سطح زمین قرار دارند،اما ساکنان این شهر همانند سایر شهرها با مشکل تامین آب آشامیدنی سالم روبرو میباشند.
براساس آمار و ارقام منتشره در افغانستان فقط 29 درصد ساکنان شهرها و 12 درصد روستاییان دارای امکانات استفاده از آب آشامیدنی سالم میباشند.به بیان روشنتر،فقط یکی از نیازهای اولیه افغانستان تامین آب آشامیدنی سالم و آب موردنیاز کشاورزی است.
22درصد کل جمعیت کشور از امکان استفاده از آب آشامیدنی سالم برخوردارند.و بدینسان روشن است که از جمله نیازهای اولیه افغانستان افزون بر تامین آب آشامیدنی سالم،تامین آب موردنیاز کشاورزی میباشد.
و اما بازهم پیش از آنکه درباره جمعیت و نیروی انسانی افغانستان اشارتی داشته باشیم، باید یادآور شد که بهطور کلی،منطقهای که امروزه افغانستان نامیده میشود،در گذشته بخشی از ناحیههای شرق خراسان بزرگ را شامل بود که بعد از سده هجده میلادی با به قدرت رسیدن افغانها،به این نام نامیده شد،در حالی که پیش از آن،این منطقه بخش یا واحد سیاسی مشخصی نبود.به عبارت دیگر،افغاننستان به عنوان یک واحد سیاسی مشخص،دارای تاریخ سیاسی کوتاهی میباشد که بیش از دو سده از عمر آن نمیگذرد،راستینهای که چگونگی آنرا بیش از این در سالشمار رویدادهای تاریخی افغانستان مشاهده کردیم.اما چناچه در بررسی تاریخ این سرزمین منظور واحد سیاسی مشخصی نباشد، ملاحظه خواهد شد که از هزارههای دوم و اول قبل از میلاد مسیح که این سرزمین در اختیار اقوام و قبایل آریایی-ایرانی بود،هریک از ایالات سرزمین افغانستان کنونی کانون رویدادهای سرنوشتساز بوده است.
بههرحال،باید توجه داشت که از آغاز جنگهای 20 ساله داخلی افغانستان تاکنون،آمار و ارقام درستی درباره جمعیت افغانستان منتشر نشده است و آمار موجود نیز کلا براساس برآوررد و تخمین ارایه شده و گفته میشود که نزدیکترین رقم جمعیت افغانستان رقمی در حدود 474/22 میلیون نفر است و سهم هریک از قبیلههای ساکن در افغانستان در این جمعیت به شرح زیر عنوان شده است:
-پشتوها،پشتونها 38 درصد
-تاجیکها 25 درصد
-هزارهها 19 درصد
-ازبکها 6 درصد
-ترکمنها،بلوچها و سایر اقوام 12 درصد از این جمعیت 22 درصد در شهرها و بقیه در روستاها یا در چادرهای تیرهای زندگی میکنند یا چادرنشین میباشند.
از لحاظ ترکیب سنی جمعیت 43 درصد زیر سن 15 سال میباشند که نشان از جوان بودن جمعیت دارد.رشد جمعیت براساس برآوردهای ارایه شده رقمی در حدود 68/3 درصد در سال است.تراکم جمعیت نیز برابر 5/34 نفر در کیلومتر مربع است و این رقم با توجه به منطقههای شهری و مسکونی افغانستان ناشی از کوهستانی و غیرقابل سکونت بودن بخش بزرگی از افغانستان میباشد.
از نقطه نظر ترکیب مذهبی جمعیت،84 درصد جمعیت سنی،5 درصد شیعه و یک درصد جمعیت نیز پیرو سایر مذاهب میباشند. مرگ و میر نوزادان بالغ بر 161 در هزار نوزاد است و امید به زندگی برای مردان رقمی در حدود 43 سال و برای زنان 44 سال اعلام شده است.
از نقطه نظر سواد نکته درخور توجه اینکه آموزش اجباری فقط برای سنین 7 تا 13 سالگی یا به عبارت دیگر،فقط آموزش ابتدایی جاری میباشد و از هر سه نفر در این سنین فقط یک نفر از امکان آموزش برخوردار است،آنهم از زمان روی کارآمدن طالبان برای پسران و دختران بهگونهای جدا از یکدیگر که بادرهمپاشی حکومت طالبان برطرف شده است،هرچند که هنوز تا حدودی به صورت عادی همگانی در آمده است.ناگفته نماند که براساس دادههای سازمان ملل متحد از هر 30 کودک دختر،یک نفر از آموزش ابتدایی برخوردار است،ضمن اینکه نرخ باسوادی هم 9/21 درصد است.
افغانستان از لحاظ تأسیسات زیربنایی در کلیه زمینهها فوق العاده-و گاهی مطلقا-در مضیقه است و نیاز به یاری و بازسازی یا تجدیدبنا دارد.
بهداشت و درمان و مراکز بهداشتی فقط برای 25 درصد جمعیت شهری و 8 درصد جمعیت روستایی،آنهم بهگونهای ابتدایی فراهم است.
در مورد ویژگیهای اقتصادی افغانستان نیز باید یادآور این نکته بود که از آغاز جنگهای 20 ساله داخلی،یعنی از 1989 میلادی یا 1358 خورشیدی تاکنون،آمار و ارقامی که گویای چگونگی اوضاع اقتصاد افغانستان باشد،بهطور رسمی منتشر نشده است،اما نزدیکترین آماری که میتواند تا اندازهای راستین یا نزدیک به درست باشد،حاکی از این است که تولید ناخالص داخلی افغانستان (GDP) بالغ بر 21 میلیارد دلار اعلام شده و سهم سرانه آن برای سال 1993 برابر 800 دلار محاسبه شده است.ترکیب تولید ناخالص داخلی افغانستان حکایت از آن دارد که 4/64 درصد مربوط به کشاورزی،20 درصد مربوط صنایع(عمدتا صنایعدستی)و 6/15 درصد نیز مربوط به خدمات بوده است.
نرخ بیکاری در سال 1995،یعنی پیش از رویکارآمدن طالبان،بالغ بر 8 درصد بوده است که به نظر میرسد این رقم در حال حاضر در حدود 20 درصد است.
نرخ تورم برای سال 1995 حدود 240 درصد اعلام شده که گفته میشود بعد از سقوط طالبان و در آغاز کار دولت موقت،بهگونهای سرسامآور روبه رشد نهاده و دولت موقت با تغییر واحد پول رایج در افغانستان با آن به رویارویی برخاسته است.
براساس آمار ارایه شده،بدهی خارجی افغانستان در پایان سال 1996 رقمی در حدود 6 میلیارد دلار بوده که کلا بخشوده شده است.
درباره بخش کشاورزی و سطح زیرکشت این بخش از فعالیتهای اقتصادی ارقام مطمئنی در دست نیست،اما آنچه مسلم است،در سالهای اخیر و بهویژه از زمان تسلط طالبان بر افغانستان از میزان آن کاسته است،بهویژه تولید خشخاش که کشت آن ظاهرا از سوی طالبان ممنوع اعلام شده بود.بههرحال،باید توجه داشت که باوجود اینکه کشاورزی عمدهترین فعالیت اقتصادی افغانستان میباشد،با این حال افغانستان برای تامین غذای موردنیاز خود ملزم به وارد کردن مواد غذایی میباشد.عمدهترین فعالیت کشاورزی افغانستان زراعت،باغداری و دامداری میباشد و عمدهترین تولیدات آن عبارتند از گندم و جو،ذرت پنبه،نیشکر،انواع میوهجات و بز و گوسفند،گازطبیعی،سنگآهن و در نهایت بازهم آجیل و...
در بخش صنعت عمدهترین فعالیت عبارتست از صنایع تبدیلی کشاورزی،تولید دوچرخه،تولید فرش دسباف،سیمان،کفش،صنایع چرم و پوست،صنایع پلاستیک و نساجی.
عمدهترین کالاهای صادراتی افغانستان عبارتند از:فرش دستباف،پنبه،میوه،پشم و پوست گوسفند که به قرهگل معروف است و در نهایت آجیل و خشکبار و سنگهای قیمتی.
تراز بازرگانی خارجی افغانستان براساس آخرین آمار که مربوط به سال 1997 میلادی میباشد،بالغ بر 376-میلون دلار بوده که حاصل 525 میلیون دلار واردات و 149 میلیون دلار صادرات بوده است.
از نقطه نظر حملونقل و ارتباطات افغانستان سرزمینی فوق العاده فقیر است،بهویژه آنکه طی 20 سال جنگ داخلی،نه تنها در زمینه راهسازی و تجهیز شبکه حملونقل کشور اقدامی انجام نپذیرفت،بلکه ابتداییترین راههای ارتباطی موجودنیز تخریب شد.طول راههای اصلی و ارتباطی افغانستان حدود 21000 کیلومتر اعلام شده که کلا نیاز به بازسازی و مرمت دارند تا آنکه در نهایت بتوان از آنها به عنوان راههای شوسه بهره جست،زیرا گفته میشود که از 21000 کیلومتر راههای اصلی موجود تنها 2753 کیلومتر آن آسفالت یا کوبیده شده میباشند.
تعداد وسایل حملونقل با هر کیفیتی 31800 دستگاه اعلام شده و گفته میشود که طول خط راهآهن کشور نیز 24 کیلومتر است.
وجود بیش از 5/2 میلیون نفر افغانی کارآموخته در ایران،زمینه مناسبی را برای مشارکت ایران در بازسازی افغانستان فراهم میآورد.
افغانستان از لحاظ تاسیسات زیربنایی در کلیه زمینهها از آب و برق و تلفن گرفته تا راه و راهآهن و راههای آبی و فرودگاه و مدارس ابتدایی و متوسط،مراکز بهداشتی،درمانگاه،بیمارستان، مراکز ورزشی،کتابخانه و موزه و...فوق العاده و گاهی مطلقا در مضیقه است و نیاز به یاری و بازسازی یا تجدیدبنا دارد.
از لحاظ نیروی انسانی موردنیاز برای اجرای برنامههای بازسازی و تجدیدبنای افغانستان،این کشور بهگونهای غیرقابل تصور تا سالها نیاز به یاری دارد،زیرا نیروی انسانی کنونی افغانستان بهگونهای ابتدایی یا در بخش کشاورزی،اعم از زراعت و باغداری و دامداری-شاغل است و یا در داد و ستدهای داخلی و مرزی بکار اشتغال دارند،در حالی که نیروی انسانی تا اندازهای کارآموخته افغانی در اختیار بنگاههای اقتصادی کشورها بهویژه پیمانکاریهای و در راس آنها ایران است که طی بیست سال اخیر بیش از 5/2 میلیون پناهنده را پذیرا بوده و بخش اعظم آنها هماکنون در همکاری با پیمانکاریهای بکار اشتغال دارند و بهترین،و ارزانترین نیرو برای آغاز فعالیت میباشند،نیروهایی که کلا در دست پیمانکاریهای ایرانی میباشند.
و اما به نظر میرسد اکنون که در اندازه کافی با سیمای کلی افغانستان،بهویژه ویژگیهای آن در زمینههای گوناگون آشنا شدهایم و افزون بر آنچه عنوان شد،نتیجه بررسیهای همه جانبهای که در خصوص افغانستان بعمل آمده است،نشان میدهد که این کشور در کلیه زمینهها،اگرنه صددرصد اما نزدیک به صددرصد نیاز به کمک و یاری دارد و صرفنظر از منابع مالی که کلا و در حد موردنیاز در کنفرانسهای بن و توکیو تعهد شده است،باید در همه زمینهها مورد مساعدت قرار گیرد.
بنابراین،باتوجه به نکات مندرج در زیر و با پذیرش این راستینه که جایگاه راستین ایران در بازسازی افغانستان همانگونه که در آغاز این گفتار عنوان شد،در صورت مهیا و برهم بودن استراتژی سیاسی-اقتصادی مربوط و شرایط موردنیاز و جاری دو کشور و منطقه،در سنجش با هر مجموعه اقتصادی دیگر،ویژه،منحصربهفرد، بیبدیل و رقابتناپذیر خواهد بود،برخی نکات ویژه و مورد اشاره عبارتند از:
-داشتن مرز مشترکی که سرتاسر شرق افغانستان را دربرگرفته است و در سنجش با سایر مرزهای مشترک افغانستان با کشورها همسایه به جهات بسیار و از جمله کوتاه بودن و سهولت دسترسی به مراکز جمعیتی و...
-در اختیار داشتن بیش از 5/2 میلیون افغانی کارآموخته و همکار با شرکتهای پیمانکاری در کلیه زمینهها که حدود بیست سال سابقه کار دارند. -مهیا بودن کلیه پیمانکاریهای موردنیاز برای بازسازی افغانستان در سطح پیمانکار دست اول و دست دوم.
-در اختیار بودن کلیه مصالح و مواداولیه موردنیاز برای اجرای برنامههای بازسازی.
-در اختیار داشتن انواع ماشینآلات موردنیاز برای مشارکت در بازسازی افغانستان.
-برخوردار بودن از امکان اجرای انواع پروژههای سودآور به صورت BTO در سنجش با دیگران و حتی با کشورهای پیشرفته.
-برخوردار بودن از زبان و دین مشترک.
-برخوردار بودن از امکان بهرهگیری از امکانات پیمانکاران آشنا به زبان و خلقیات افغانها برای همکاری با شرکتهای پیمانکاری و مشاوره اروپایی،ژاپنی و حتی عربستانسعودی.
-برخوردار بودن از امکانات و تجربه کافی برای ایجاد انواع تاسیسات زیربنایی،ساختمانی و تاسیساتی و صنایع تبدیلی،غذایی و انواع کالاهای موردنیاز روزمره افغانستان در مقام سنجش بهویژه از لحاظ سرعت عمل و قیمت تمامشده و...
فصلنامه اتاق ایران و انگلیس . اسفند1380