جایگاه راستین ایران در بازسازی افغانستان

چهار شنبه, 01 اسفند,1380 04:53 ق.ظ

 

گفتاری درباره:

جایگاه راستین ایران در فرآیند بازسازی‏ افغانستان

 

سرانجام،جنگ‏های داخلی 20 ساله و خانمان‏برانداز افغانستان با برجا نهادن جمعیتی‏ اگرنه صددرصد،اما تا حدودی کلا آواره و دربدر، در داخل و خارج از آن کشور،برخالاف برخی‏ تصورات پایان پذیرفت و اراده جهانی به‏گونه‏ای‏ بی‏سابقه و یکپارچه بر مشارکت در بازسازی و تجدیدبنای سرزمینی که در شمال شرقی فلات‏ ایران و در همسایگی ما جای دارد،قرار گرفت.

با آنکه درونمایه این گفتار بازکردن جایگاه‏ راستین ایران در فرآیندبازسازی یا تجدیدبنای‏ افغانستان است،اما پیش از آن یادآور این معنی‏ کلی می‏شویم که در صورت مهیا و برهم بودن‏ استراتژی سیاسی-اقتصادی مربوط و شرایط موردنیاز و جاری در کشور و منطقه،جایگاه‏ جایگاه راستین ایران در فرآیندبازسازی‏ افغانستان،در سنجش با هر مجموعه‏ اقتصادی دیگر،جایگاهی ویژه،منحصربه‏ فرد،بی‏بدیل و رقابت‏ناپذیر است.

راستین ایران در فرایند بازسازی افغانستان در سنجش با هر مجموعه اقتصادی دیگر،ویژه، منحصربه‏فرد،بی‏بدیل و رقابت‏ناپذیر است.و دلیل این ادعا را-با چشم‏پوشی از برخی‏ تفاوت‏های فرهنگی و خلقیات مردمی و...- می‏توان و باید افزون بر مرور سال شمار رویدادهای تاریخی مربوط با سیری حتی کوتاه و گذرا در سیمای کلی یا ویژگی‏های طبیعی و جغرافیایی منطقه به‏طور اعم و ویژگی‏های‏ فیزیکی-اقتصادی افغانستان به‏طور اخص،در ارتباط با جایگاه جغرافیایی،اقتصادی و سیاسی‏ کشورهای همجوار،به‏ویژه ایران و شرایطی که از جهات زیاد طی چند دهه گذشته در منطقه و ایران‏ ایجاد شده است،به آسانی و سهولت دریافت.

بنابراین،به نظر می‏رسد چناچه این گفتار را با مرور سال‏شمار رویدادهای تاریخی‏ افغانستان و سیمای کلی مربوط به ویژگی‏های‏ مورد اشاره آغاز کنیم،برای آگاهی از جایگاه‏ راستین ایران در بازسازی افغانستان خالی از فایده‏ نباشد.

سال‏شمار رویدادهای تاریخی

-سرزمین افغانستان در هزاره‏های دوم و اول قبل از میلاد:در جریان مهاجرت آریایی‏ها به اشغال قبایل ایرانی درآمد.

-در فاصله سال‏های 516 تا 326 قبل از میلاد:در زمان سلطنت داریوش،جزیی از امپراتوری هخامنشی شد.

-در سال 326 قبل از میلاد:به تصرف‏ اسکندر درآمد.

-در سال‏های 220 قبل از میلاد تا 64 میلادی:پیدایش حکومت کوشان‏ها،پیدایش‏ جاده ابریشم.

-در دوره 651-224 میلادی:جزیی از امپراتوری ساسانیان و سلسله هپتال‏ها.

-در سال‏های 700-699میلادی:اقبال به‏ اسلام و تبعیت از خلفای بنی امیه در دمشق. -در دوره 1186-977 میلادی:تشکیل‏ سلسلسله غزیویان و تشکیل امپراتوری از اصفهان تا شمال غرب هند.

-در دوره 1227-1505 میلادی:تاخت و تاز قوم تیموری در آسیای مرکزی و افغانستان.

-در دوره 1506-1370 میلادی:تصرف‏ افغانستان توسط تیموریان.

-در سال‏های 1772-1742 میلادی: تقسیم افغانستان بین مغول‏ها و ایرانیان‏ (صفوی). -در سال 1809 میلادی:انعقاد قرارداد با بریتانیا برای دفاع مشترک در برابر روسیه و فرانسه.

-در سال‏های 1842-1839 میلادی: نخستین جنگ انگلوساکسون‏ها.

-در سال‏های 1880-1878 میلادی: دومین جنگ انگلوساکسون‏ها،معاهده کندلک در سال 1879 و محول شدن کنترل امور خارجی به‏ بریتانیا.

-در سال‏های 1901-1881 میلادی: تصرف سراسر افغانستان توسط عبد الرحمن.

-در سال‏های 1919-1901 میلادی: حکومت حبیب‏ا...بر افغانستان.

-در ژانویه-اکتبر 1929 میلادی:حکومت‏ بچه‏سقای تاجیک.

-در سال‏های 1932-1929 میلادی: نادرشاه پشتو،سقوط بچه‏سقا.

-در سال‏های 1972-1933 میلادی:آغاز حکومت محمد ظاهرشاه با هدایت عمو و عموزاده‏ها و داودخان.

-در ژوییه 1973میلادی:سقوط محمد ظاهرشاه با کودتای نظامی داودخان.

-در آوریل 1978 میلادی:کودتای حزب‏ دموکراتیک خلق افغانستان.

-در دسامبر 1979 میلادی:اشغال افغانستان‏ توسط ارتش سرخ.

-در فوریه 1989میلادی:خروج نیروهای‏ افغانستان در برقراری ارتباط زمینی با همسایگان شرقی و شمالی خود با مشکلات‏ طبیعی فراوانی روبرو می‏باشد.

اتحاد شوروی سابق از افغانستان.

-در آوریل 1229میلادی:به‏قدرت رسیدن‏ مجاهدین در کابل.

-در نوامبر 1994 میلادی:تصرف قندهار توسط طالبان.

-در سپتامبر 1995 میلادی:تصرف هرات‏ توسط طالبان.

-در سپتامبر 1996 میلادی:تصرف‏ جلال‏آباد و کابل توسط طالبان.

-در سپتامبر2001میلادی:حمله به‏ ساختمان‏های مرکز تجارت جهانی و پنتاگون در نیویورک.

-در سال 2001 میلادی:درهم پاشیدن‏ حکومت طالبان توسط ارتش آمریکا و متحدانش.

و اما لازم به یادآوریست که افغانستان از جمله‏ کشورهای آسیای مرکزی می‏باشد که دارای‏ پهنه‏ای برابر 652225 کیلومتر مربع است و شمال شرقی فلات ایران را دربرگرفته است.

افغانستان سرزمینی کوهستانی است. رشته کوه‏های سربه‏آسمان کشیده هندوکش‏ به طول 600 کیلومتر و عرض 100 کیلومتر بسان‏ سد یا دیواره‏ای شمال افغانستان را از جنوب آن‏ جدا ساخته و شهرهای هرات،قندهار،کابل، جلال‏آباد و مزار شریف را از موقعیت استراتژیک‏ سیاسی،اقتصادی و نظامی ویژه‏ای برخوردار ساخته است.

وجود کوه‏های بلند و ارتفاع بیش از اندازه‏ منطقه،بخش عمده و بزرگی از زمین‏های‏ افغانستان را غیرقابل کشت و زرع ساخته است. ازاین‏رو،زمین‏های زراعی یا قابل کشت‏ افغانستان را مزارع کوچکی تشکیل می‏دهند که‏ به‏گونه‏ای همچنان ابتدایی مورد بهره‏برداری‏ می‏باشند.

بلندترین قله‏های این رشته از کوه‏ها که به‏ حدود بیش از 5000 متر می‏رسد،بیشتر در شرق‏ افغانستان قرار دارند و هرچه از شرق و شمال روبه‏ جنوب می‏گذارند و یا درواقع،به ایران نزدیک‏ می‏شوند،از ارتفاعات آنها کاسته می‏شود.به همین‏ دلیل است که به‏طور کلی،افغانستان برای‏ برقراری ارتباط زمینی با همسایگان شرقی و شمالی در سنجش با همسایه غربی،یعنی ایران با مشکلات فراوان روبرو می‏باشد.به بیان روشنتر افغانستان از نقطه نظر دسترسی به کشورهای‏ همسایه،از جمله سه کشور همسایه شمالی،یعنی‏ جمهوری‏های تاجیکستان،ازبکستان و ترکمنستان با جمعا 2348 کیلومتر مرز مشترک و یا با پاکستان در شرق و جنوب با 2240 کیلومتر مرز مشترک،به لحاظ وجود کوه‏های سربه‏آسمان‏ کشیده،تنگه‏های دشوار قابل‏گذر،جاده‏های‏ سنگلاخ و غیرقابل استفاده با مشکل روبرو می‏باشد،در حالی که در غرب یا از طریق مرزهای‏ مشترک با ایران چنین مشکلی وجود ندارد و برقراری ارتباط،به‏ویژه از لحاظ دسترسی به‏ شهرهایی مانند هرات و...مشکل چندانی-البته‏ در قیاس با شهرهای شرقی-ندارد.به همین‏ دلیل نیز در گذشته برای حمل کالا به سرزمین‏های سابقا زیر سلطه اتحاد جماهیر شوروی سابق از راه آبی طولانی هریرود با 2500 کیلومتر مسافت تا دریاچه‏آرال استفاده می‏شده‏ است.ناگفته نماند که در سایر رودهای افغانستان‏ مانند هیرمند،کابل رود و...حمل‏ونقل آبی انجام‏ نمی‏شود.

از نقطه نظر آب و هوا،افغانستان دارای آب و هوایی مشابه ایران است،یعنی سرزمین افراط و تفریط است،زیرا به لحاظ دارا بودن کوه‏های‏ سربه‏آسمان کشیده که برخی ارتفاعات آن در تمام طول سال پوشیده از برف است و ارتباط روستاییان ساکن در آنها در سرتاسر زمستان قطع‏ می‏باشد و همچنین،وجود دره‏های زیبا و سرسبز و عمیق و باران‏های بهاری که در نقاط مختلف‏ افغانستان بین 100 تا 400 میلیمتر در نوسان‏ است،دارای آب و هوایی در تابستان گرم و خشک‏ و در زمستان سرد و یخبندان است.درجه حرارت‏ نیز در حالی که در تابستان به بیش از 40 درجه‏ سانتیگراد می‏رسد،در زمستان کمتر از 20-درجه‏ سانتیگراد است.

به هر تقدیر،افغانستان از لحاظ آب و آبیاری، به‏ویژه آب موردنیاز برای زراعت آبی و آب‏ آشامیدنی سالم،باوجود منابع آب‏های زیرزمینی‏ تا اندازه‏ای غنی و به جهات زیاد با مشکل روبرو می‏باشد.به‏ویژه آنکه آب‏های جاری در رودهای‏ افغانستان نیز که بیشبر از کوه‏های مرکزی یا کوه‏های واقع در شرق افغانستان سرچشمه‏ می‏گیرند و به سوی جنوب غربی و مرزهای ایران‏ جریان دارند،به دلیل ارتفاع بیش از اندازه کوه‏ها و کاهش سریع ارتفاعات،دارای سرعت زیاد می‏باشند و بیش از آنکه برای آبیاری مزارع‏ مناسب باشند،برای تامین انرژی برق مناسب‏ می‏باشند که تاکنون در این زمینه نیز از آنها استفاده چشمگیری نشده است.

منابع آب‏های زیرزمینی نیز با آنکه در سطحی نزدیک و حداکثر 4 تا 5 متری سطح‏ زمین قرار دارند،به دلیل بیشتر فنی و مالی؛ کمتر مورد استفاده می‏باشند،از آن جمله می‏توان‏ به چگونگی تامین آب آشامیدنی شهر کابل اشاره‏ کرد که منابع آب‏های زیرزمینی آن در سه یا چهارمتری سطح زمین قرار دارند،اما ساکنان این‏ شهر همانند سایر شهرها با مشکل تامین آب‏ آشامیدنی سالم روبرو می‏باشند.

براساس آمار و ارقام منتشره در افغانستان‏ فقط 29 درصد ساکنان شهرها و 12 درصد روستاییان دارای امکانات استفاده از آب‏ آشامیدنی سالم می‏باشند.به بیان روشنتر،فقط یکی از نیازهای اولیه افغانستان تامین آب‏ آشامیدنی سالم و آب موردنیاز کشاورزی‏ است.

22درصد کل جمعیت کشور از امکان استفاده از آب آشامیدنی سالم برخوردارند.و بدینسان روشن‏ است که از جمله نیازهای اولیه افغانستان افزون بر تامین آب آشامیدنی سالم،تامین آب موردنیاز کشاورزی می‏باشد.

و اما بازهم پیش از آنکه درباره جمعیت و نیروی انسانی افغانستان اشارتی داشته باشیم، باید یادآور شد که به‏طور کلی،منطقه‏ای که امروزه‏ افغانستان نامیده می‏شود،در گذشته بخشی از ناحیه‏های شرق خراسان بزرگ را شامل بود که‏ بعد از سده هجده میلادی با به قدرت رسیدن‏ افغان‏ها،به این نام نامیده شد،در حالی که پیش از آن،این منطقه بخش یا واحد سیاسی مشخصی‏ نبود.به عبارت دیگر،افغاننستان به عنوان یک‏ واحد سیاسی مشخص،دارای تاریخ سیاسی‏ کوتاهی می‏باشد که بیش از دو سده از عمر آن‏ نمی‏گذرد،راستینه‏ای که چگونگی آنرا بیش از این‏ در سال‏شمار رویدادهای تاریخی افغانستان‏ مشاهده کردیم.اما چناچه در بررسی تاریخ این‏ سرزمین منظور واحد سیاسی مشخصی نباشد، ملاحظه خواهد شد که از هزاره‏های دوم و اول‏ قبل از میلاد مسیح که این سرزمین در اختیار اقوام و قبایل آریایی-ایرانی بود،هریک از ایالات سرزمین افغانستان کنونی کانون‏ رویدادهای سرنوشت‏ساز بوده است.

به‏هرحال،باید توجه داشت که از آغاز جنگ‏های 20 ساله داخلی افغانستان تاکنون،آمار و ارقام درستی درباره جمعیت افغانستان منتشر نشده است و آمار موجود نیز کلا براساس برآوررد و تخمین ارایه شده و گفته می‏شود که نزدیکترین‏ رقم جمعیت افغانستان رقمی در حدود 474/22 میلیون نفر است و سهم هریک از قبیله‏های‏ ساکن در افغانستان در این جمعیت به شرح زیر عنوان شده است:

-پشتوها،پشتون‏ها 38 درصد

-تاجیک‏ها 25 درصد

-هزاره‏ها 19 درصد

-ازبک‏ها 6 درصد

-ترکمن‏ها،بلوچ‏ها و سایر اقوام 12 درصد از این جمعیت 22 درصد در شهرها و بقیه در روستاها یا در چادرهای تیره‏ای زندگی می‏کنند یا چادرنشین می‏باشند.

از لحاظ ترکیب سنی جمعیت 43 درصد زیر سن 15 سال می‏باشند که نشان از جوان بودن‏ جمعیت دارد.رشد جمعیت براساس برآوردهای‏ ارایه شده رقمی در حدود 68/3 درصد در سال‏ است.تراکم جمعیت نیز برابر 5/34 نفر در کیلومتر مربع است و این رقم با توجه به منطقه‏های‏ شهری و مسکونی افغانستان ناشی از کوهستانی‏ و غیرقابل سکونت بودن بخش بزرگی از افغانستان می‏باشد.

از نقطه نظر ترکیب مذهبی جمعیت،84 درصد جمعیت سنی،5 درصد شیعه و یک درصد جمعیت نیز پیرو سایر مذاهب می‏باشند. مرگ و میر نوزادان بالغ بر 161 در هزار نوزاد است‏ و امید به زندگی برای مردان رقمی در حدود 43 سال و برای زنان 44 سال اعلام شده است.

از نقطه نظر سواد نکته درخور توجه اینکه‏ آموزش اجباری فقط برای سنین 7 تا 13 سالگی یا به عبارت دیگر،فقط آموزش ابتدایی جاری‏ می‏باشد و از هر سه نفر در این سنین فقط یک‏ نفر از امکان آموزش برخوردار است،آنهم از زمان‏ روی کارآمدن طالبان برای پسران و دختران‏ به‏گونه‏ای جدا از یکدیگر که بادرهم‏پاشی‏ حکومت طالبان برطرف شده است،هرچند که‏ هنوز تا حدودی به صورت عادی همگانی در آمده است.ناگفته نماند که براساس داده‏های‏ سازمان ملل متحد از هر 30 کودک دختر،یک نفر از آموزش ابتدایی برخوردار است،ضمن اینکه‏ نرخ باسوادی هم 9/21 درصد است.

افغانستان از لحاظ تأسیسات زیربنایی در کلیه زمینه‏ها فوق العاده-و گاهی مطلقا-در مضیقه است و نیاز به یاری و بازسازی یا تجدیدبنا دارد.

بهداشت و درمان و مراکز بهداشتی فقط برای‏ 25 درصد جمعیت شهری و 8 درصد جمعیت‏ روستایی،آنهم به‏گونه‏ای ابتدایی فراهم است.

در مورد ویژگی‏های اقتصادی افغانستان نیز باید یادآور این نکته بود که از آغاز جنگ‏های‏ 20 ساله داخلی،یعنی از 1989 میلادی یا 1358 خورشیدی تاکنون،آمار و ارقامی که گویای‏ چگونگی اوضاع اقتصاد افغانستان باشد،به‏طور رسمی منتشر نشده است،اما نزدیک‏ترین آماری‏ که می‏تواند تا اندازه‏ای راستین یا نزدیک به‏ درست باشد،حاکی از این است که تولید ناخالص‏ داخلی افغانستان (GDP) بالغ بر 21 میلیارد دلار اعلام شده و سهم سرانه آن برای سال 1993 برابر 800 دلار محاسبه شده است.ترکیب تولید ناخالص داخلی افغانستان حکایت از آن دارد که‏ 4/64 درصد مربوط به کشاورزی،20 درصد مربوط صنایع(عمدتا صنایع‏دستی)و 6/15 درصد نیز مربوط به خدمات بوده است.

نرخ بیکاری در سال 1995،یعنی پیش از روی‏کارآمدن طالبان،بالغ بر 8 درصد بوده است‏ که به نظر می‏رسد این رقم در حال حاضر در حدود 20 درصد است.

نرخ تورم برای سال 1995 حدود 240 درصد اعلام شده که گفته می‏شود بعد از سقوط طالبان و در آغاز کار دولت موقت،به‏گونه‏ای سرسام‏آور روبه رشد نهاده و دولت موقت با تغییر واحد پول‏ رایج در افغانستان با آن به رویارویی برخاسته‏ است.

براساس آمار ارایه شده،بدهی خارجی‏ افغانستان در پایان سال 1996 رقمی در حدود 6 میلیارد دلار بوده که کلا بخشوده شده است.

درباره بخش کشاورزی و سطح زیرکشت این‏ بخش از فعالیت‏های اقتصادی ارقام مطمئنی در دست نیست،اما آنچه مسلم است،در سال‏های‏ اخیر و به‏ویژه از زمان تسلط طالبان بر افغانستان‏ از میزان آن کاسته است،به‏ویژه تولید خشخاش که کشت آن ظاهرا از سوی طالبان‏ ممنوع اعلام شده بود.به‏هرحال،باید توجه‏ داشت که باوجود اینکه کشاورزی عمده‏ترین‏ فعالیت اقتصادی افغانستان می‏باشد،با این حال‏ افغانستان برای تامین غذای موردنیاز خود ملزم‏ به وارد کردن مواد غذایی می‏باشد.عمده‏ترین‏ فعالیت کشاورزی افغانستان زراعت،باغداری و دامداری می‏باشد و عمده‏ترین تولیدات آن‏ عبارتند از گندم و جو،ذرت پنبه،نیشکر،انواع‏ میوه‏جات و بز و گوسفند،گازطبیعی،سنگ‏آهن و در نهایت بازهم آجیل و...

در بخش صنعت عمده‏ترین فعالیت عبارتست‏ از صنایع تبدیلی کشاورزی،تولید دوچرخه،تولید فرش دسباف،سیمان،کفش،صنایع چرم و پوست،صنایع پلاستیک و نساجی.

عمده‏ترین کالاهای صادراتی افغانستان‏ عبارتند از:فرش دستباف،پنبه،میوه،پشم و پوست گوسفند که به قره‏گل معروف است و در نهایت آجیل و خشکبار و سنگ‏های قیمتی.

تراز بازرگانی خارجی افغانستان براساس‏ آخرین آمار که مربوط به سال 1997 میلادی‏ می‏باشد،بالغ بر 376-میلون دلار بوده که‏ حاصل 525 میلیون دلار واردات و 149 میلیون‏ دلار صادرات بوده است.

از نقطه نظر حمل‏ونقل و ارتباطات افغانستان‏ سرزمینی فوق العاده فقیر است،به‏ویژه آنکه طی‏ 20 سال جنگ داخلی،نه تنها در زمینه راهسازی‏ و تجهیز شبکه حمل‏ونقل کشور اقدامی انجام‏ نپذیرفت،بلکه ابتدایی‏ترین راه‏های ارتباطی‏ موجودنیز تخریب شد.طول راه‏های اصلی و ارتباطی افغانستان حدود 21000 کیلومتر اعلام‏ شده که کلا نیاز به بازسازی و مرمت دارند تا آنکه‏ در نهایت بتوان از آنها به عنوان راه‏های شوسه‏ بهره جست،زیرا گفته می‏شود که از 21000 کیلومتر راه‏های اصلی موجود تنها 2753 کیلومتر آن آسفالت یا کوبیده شده می‏باشند.

تعداد وسایل حمل‏ونقل با هر کیفیتی‏ 31800 دستگاه اعلام شده و گفته می‏شود که‏ طول خط راه‏آهن کشور نیز 24 کیلومتر است.

وجود بیش از 5/2 میلیون نفر افغانی‏ کارآموخته در ایران،زمینه مناسبی را برای‏ مشارکت ایران در بازسازی افغانستان‏ فراهم می‏آورد.

افغانستان از لحاظ تاسیسات زیربنایی در کلیه‏ زمینه‏ها از آب و برق و تلفن گرفته تا راه و راه‏آهن‏ و راه‏های آبی و فرودگاه و مدارس ابتدایی و متوسط،مراکز بهداشتی،درمانگاه،بیمارستان، مراکز ورزشی،کتابخانه و موزه و...فوق العاده و گاهی مطلقا در مضیقه است و نیاز به یاری و بازسازی یا تجدیدبنا دارد.

از لحاظ نیروی انسانی موردنیاز برای اجرای‏ برنامه‏های بازسازی و تجدیدبنای افغانستان،این‏ کشور به‏گونه‏ای غیرقابل تصور تا سال‏ها نیاز به یاری دارد،زیرا نیروی انسانی کنونی افغانستان‏ به‏گونه‏ای ابتدایی یا در بخش کشاورزی،اعم از زراعت و باغداری و دامداری-شاغل است و یا در داد و ستدهای داخلی و مرزی بکار اشتغال دارند،در حالی که نیروی انسانی تا اندازه‏ای‏ کارآموخته افغانی در اختیار بنگاه‏های اقتصادی‏ کشورها به‏ویژه پیمانکاری‏های و در راس آنها ایران‏ است که طی بیست سال اخیر بیش از 5/2 میلیون‏ پناهنده را پذیرا بوده و بخش اعظم آنها هم‏اکنون‏ در همکاری با پیمانکاری‏های بکار اشتغال دارند و بهترین،و ارزانترین نیرو برای آغاز فعالیت‏ می‏باشند،نیروهایی که کلا در دست‏ پیمانکاری‏های ایرانی می‏باشند.

و اما به نظر می‏رسد اکنون که در اندازه کافی با سیمای کلی افغانستان،به‏ویژه ویژگی‏های آن در زمینه‏های گوناگون آشنا شده‏ایم و افزون بر آنچه‏ عنوان شد،نتیجه بررسی‏های همه جانبه‏ای که در خصوص افغانستان بعمل آمده است،نشان‏ می‏دهد که این کشور در کلیه زمینه‏ها،اگرنه‏ صددرصد اما نزدیک به صددرصد نیاز به کمک و یاری دارد و صرف‏نظر از منابع مالی که کلا و در حد موردنیاز در کنفرانس‏های بن و توکیو تعهد شده است،باید در همه زمینه‏ها مورد مساعدت‏ قرار گیرد.

بنابراین،باتوجه به نکات مندرج در زیر و با پذیرش این راستینه که جایگاه راستین ایران در بازسازی افغانستان همانگونه که در آغاز این گفتار عنوان شد،در صورت مهیا و برهم بودن‏ استراتژی سیاسی-اقتصادی مربوط و شرایط موردنیاز و جاری دو کشور و منطقه،در سنجش با هر مجموعه اقتصادی دیگر،ویژه،منحصربه‏فرد، بی‏بدیل و رقابت‏ناپذیر خواهد بود،برخی نکات‏ ویژه و مورد اشاره عبارتند از:

-داشتن مرز مشترکی که سرتاسر شرق‏ افغانستان را دربرگرفته است و در سنجش با سایر مرزهای مشترک افغانستان با کشورها همسایه‏ به جهات بسیار و از جمله کوتاه بودن و سهولت‏ دسترسی به مراکز جمعیتی و...

-در اختیار داشتن بیش از 5/2 میلیون افغانی‏ کارآموخته و همکار با شرکت‏های پیمانکاری در کلیه زمینه‏ها که حدود بیست سال سابقه کار دارند. -مهیا بودن کلیه پیمانکاری‏های موردنیاز برای بازسازی افغانستان در سطح پیمانکار دست‏ اول و دست دوم.

-در اختیار بودن کلیه مصالح و مواداولیه‏ موردنیاز برای اجرای برنامه‏های‏ بازسازی.

-در اختیار داشتن انواع ماشین‏آلات موردنیاز برای مشارکت در بازسازی افغانستان.

-برخوردار بودن از امکان اجرای انواع‏ پروژه‏های سودآور به صورت BTO در سنجش با دیگران و حتی با کشورهای پیشرفته.

-برخوردار بودن از زبان و دین مشترک.

-برخوردار بودن از امکان بهره‏گیری از امکانات پیمانکاران آشنا به زبان و خلقیات‏ افغان‏ها برای همکاری با شرکت‏های پیمانکاری و مشاوره اروپایی،ژاپنی و حتی عربستان‏سعودی.

-برخوردار بودن از امکانات و تجربه کافی‏ برای ایجاد انواع تاسیسات زیربنایی،ساختمانی و تاسیساتی و صنایع تبدیلی،غذایی و انواع‏ کالاهای موردنیاز روزمره افغانستان در مقام‏ سنجش به‏ویژه از لحاظ سرعت عمل و قیمت‏ تمام‏شده و...

 فصلنامه اتاق ایران و انگلیس . اسفند1380