بازرگانی، صنعت و معدن
در
سومین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی کشور
پیش از این،دوبار- یکبار همزمان یا پیش از آن که ریاست جمهوری اسلامی آغاز بررسی و تدوین نهایی سومین برنامه پنجساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان برنامه وبودجه را اعلام کند و یک بار نیز به هنگام بررسی لایحه برنامه در قوه مقننه- به اختصار،اما به گونهای روشن و کلی دربارهی برنامه به اظهارنظر مبادرت و عنوان شد که:همچنان که ظهور و برپایی اتحاد جماهیر شوروی سابق از هر نظر سرآغاز حیات و استقرار حاکمیت نظام اقتصادی متمرکز دولتی،مبتنی بر اقتصاد برنامهای در آن امپراتوری و برخی جامعههای انسانی دیگر بوده است. فروپاشی نظام اقتصادی حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمار آسیایی و اروپایی آن نیز،از هر نظر پایان قطعی آن است.دلیل این ادعا نیز چنین عنوان شد که با وجود رونق و رواج چشمگیر طرفداری از اندیشه و عمل اقتصاد مبتنی بر برنامه، بهویژه در دو دوهه آغازین بعد از پایان جنگ جهانی دوم،خاصه در مجالس و محافل دانشگاهی، تحقیقاتی و روشنفکری بیشتر کشورها-اعم از پیشرفته و رو به پیشرفت-به مجرد فراهم شدن امکان مقایسه عملکرد دو شیوه اقتصادی،یعنی اقتصاد مبتنی بر برنامه که در آن کلیه تصمیمهای اقتصادی،اعم از تخصیص منابع،تولید و توزیع و حتی مصرف-توسط دولت انجام میپذیرد،با اقتصاد آزاد و جاری و ساری در کشورهای پیشرفته یا در آستانه صنعتی شدن و حتی در برخی از کشورهای روبه پیشرفت،اندیشه موصوف رفته رفته رنگ باخته، طرفداران اقتصاد برنامهای-حتی کارگزاران حکومتی آنان و بیش از همه در کشورهایی که پیش از این خود مبلغ اقتصاد متمرکز دولتی مبتنی بر برنامه بودند-با پذیرش بیقید و شرط اصول و مبانی اقتصاد آزاد،به گونهای شتابزده راه پیوستن به جریان اقتصاد جهانی و حضور در صحنههای بین المللی مربوط را در پبش گرفتند و با حذر ماندن از تهیه و تدوین برنامههای جامع توسعه اقتصادی میان مدتی که پیش از آن نزد آنان متداول بود،توسعه صادرات در کلیه زمینههای ممکن را محور و راس برنامههای اقتصادی خود قرار دادند،زیرا آنا را در مجموع پذیرای این واقعیت شدهاند که تنها فعالیتی که میتواند در توسعه متعادل اقتصادی محور قرار گیرد و متضمن و اساس برقراری تعادل در کلیه زمینههای تولیدی باشد،همانا توسعه صادرات است و بس.(1)
اکنون،با ملاحظه و تورق حتی سطحی قانون برنامه سوم،در وهله نخست،بهویژه با ملاحظه فصل اول آنکه عنوان اصلاح ساختار اداری و مدیریت دارد،بیاختیار دچار این باور میشویم که سرانجام، مسوولان و کارگزاران امور اقتصادی کشور نه تنها دریافتهاند،بلکه پذیرای این واقعیت نیز شدهاند که اقتصاد متمرکز دولتی و مبتنی بر برنامه،افزون بر اینکه مثمر هیچگونه ثمری نیست،عمدهترین مانع فراراه توسعه اقتصادی کشوراست،به وسژه آنکه در تهیه و تصویب این برنامه خوشبختانه برخلاف برنامههای پیشین،از توزیع و تخصیص منابع صرفنظر شده است
که این،خود بیتردید،گامی فوق العاده مؤثر و در خور توجه برای دوری جستن از اقتصاد متمرکز دولتی و حرکتی تازه در راه اصلاح ساختار اداری و مدیریت اقتصاد کشور است.
اما با ادامه دادن قانون مورد اشاره ملاحظه میشود که برنامه مجموعهای از خط مشیها، سیاستها و در برخیموارد دستور العملهای اجرایی نافی باور مورد اشاره است،واقعیتی که با وجود پذیرش آنچه پیش از این عنوان شد،ناشی از ذهنیت حاکم بر تهیه و تدوین برنامه بوده است.
و اما زا آنجا که موضوع این گفتار-بنا به درخواست برخی دوستان و علاقهمندان،به موضوع- "صنعت،معدن و بازرگانی در سومین برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور"انتخاب شده است،لذا بحث دربارهی کلیه فصول برنامه را به فرصت مناسب دیگری واگذار میکنیم و در این گفتار، به اختصار،به بحث درباره جایگاه"صنعت،معدن و بازرگانی"در برنامه سوم توسعه میپردازیم.
صنعت،معدن و بازرگانی"به عنوان فصل چهاردهم قانون برنامه،یا دومین فصل ازامور بخشی قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که برای اجرا در سالهای 1379 لغایت 1383 در نظر گرفته شده،در 9 ماده(مواد 110 تا 119)تهیه و تدوین شده و به تصویب رسیده است.
-در ماده 110 که عنوان شده است:"کلیه اصناف تولیدی مستقر در شهرها،چنانچه به شهرکهای صنعتی منتقل شونده،ضمن استفاده از تسهیلات ویژه در خصوص واگذاری اقساطی زمین در شهرکهای صنعتی،از حمایتها و تسهیلات اعتباری که توسط دولت تعیین میگردد،برخوردار خواهند بود."روشن نیست منظور از اصناف تولیدی مستقر در شهرها، کدامین است؟آیا منظور از کلیه اصناف تولیدی"واقعا کلیه اصناف تولیدی است و چنانچه پاسخ مثبت باشد -که نمیتواند جز این باشد،در اینصورت، بایستی صنف پیراهن دوز،لباس دوز و خباز و درودگر و تولیدکنندگان خدمات را هم شامل شود؟در اینصورت نیز این پرسش مطرح میشود که چنانچه این صنوف به شهرکهای صنعتی منتقل شوند،آیا این امر مغایر تنها فعالیتی که میتواند در توسعه متعادل اقتصادی محور قرار گیرد و متضمن و اساس برقراری تعادل در کلیه زمینههای تولیدی باشد،همانا توسعه صادرات است و بس.
با فلسفه وجودی و بهطور کلی،وظایف شهرکهای صنعتی نیست؟
-تبصره ذیل ماده 110،یعنی هیمن ماده مورد اشاره در بالا به وزارت بازرگانی اجازه میدهد"به منظور سازماندهی و قانونمند کردن واحدهای صنفی فاقد پروانه کسب که تا قبل از 1378 در کشور دایر شدن و دارای سند مالکیت یا اجارهنامه و یا مبایعهنامه و یا قرارداد واگذاری عین یا منافع ملک به اشخاص حقیقی یا حقوقی،سازمانها،نهادها و ارگانها باشند،توسط اتحادیههای صنفی کشور با دریافت گواهی پرداخت عوارض سالانه شهرداری و همچنین،گواهی مشخص بودن وضعیت مالیاتی، پروانه کسب موقت صادر نماید."
واگذار بودن صدور پروانه کسب به اتحادیههای صنفی،بیتردید درست و گامی در جهت واگذاری کار مردم به مردم است،اما روشن نیست که رابطه وزارت بازرگانی-که دارای وظیفهای کلانتر و مملکتی میباشد-با اصناف که کم یا
بیش در سطح شهرها فعالیت دارند و بیتردید برخورد با آنها بایستی متفاوت و نظارت بر فعالیت آنها نیز عهده انجمنهای شهر و شهرداریها باشد،کدامین است؟آیا درستتر این نمیبود که در این زمینه تجدیدنظر میشد و کار به عهده انجمنهای شهر و شهرداریها واگذار میشد؟ در انتهای همین تبصره آمده است که نحوه صدور پروانه کسبهای موقت-که بهتر بود پروانههای کسب موقت انشاء میشد-و شرایط تبدیل آنها به پروانه کسبهای دایم و همچنین،سایر مواد لام،موجب آییننامهای خواهد بود که توسط وزارت بازرگانی تهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد."در اینجا نیز با توجه به سیاست اعلام شده دولت درست آن میبود که تهیه و تدوین آییننامه مورد اشاره عهد شهرداریها که بایستی نظارت بر فعالیت این اصناف را عهدهدار باشند،واگذار میشد و وزارت بازرگانی که دارای وظایف به مراتب عمدهتری میباشد،نقش تاییدکننده را ایفا میکرد و تصویب آن در نهایت عهده دولت واگذار میشد.
-در ماده 111(یکصد و یازده)عنوان شده است که به منظور فعال کردن بانک تخصصی صنعت و معدن برای تجهیز منابع مالی بخش صنعت و معدن و تشویق،ترویج و هدایت بخش غیر دولتی در سرمایهگذاریهای صنعتی و معدنی،توسعه کارآفرینی و کمک به انتقال فنآوری،اقدامات ذیل به عمل خواهد آمد."اینک مواد مزبور را یکایک بررسی کرد و درهر مورد به اختصار به اظهارنظر خواهیم پرداخت:
الف-بانک صنعت و معدن در دو سال نخست برنامه سهام کلیه شرکتهای تحت پوشش خود را به بخشهای تعاونی و خصوصی داخلی واگذار خواهد کرد.البته این اقدامی است که بیش از این نیز بانک صنعت و معدن نه تنها از انجام آن منع نشده بود،بلکه مورد توصیه نیز قرار داشت،لکن باید دید علت عدم انجام آنچه وده است؟مگر اینکه گفته شد بر اجرای آن تأکید شده است.
ب-در مأموریت بانک مزبور و سازماندهی دورنی آن،خط اعتباری خاصی برای حمایت از صنایع کوچک ایجاد میشود،و آن نیز اقدامی است که نیازی به قانون برنامه ندارد،در گذشته نیز این امکان وجود داشت که بانک مزبور به چنین اقدامی مبادرت ورزد.در این مورد هم بایستی علت عدم مبادرت به این امر را در گذشته جستجو کرد.
پ-به بانک صنعت و معدن اجازه داده میشود که صندوقهای خاص سپردهگیری برای رشتهها یا طرحهای معین را ایجاد کرده و از امکانات بازارهای مالی داخلی و خارجی در جهت هدفهای مذکور در اساسنامه و موکد در این قانون استفاده کند.و در این مورد نیز به نظر میرسد که با نظام بانکداری دولتی موجود،ایجاد صندوقهای موردنظر نه تنها از کارآیی لازم برخوردار نباشند،بلکه حاصل و ثمری جز بزرگتر کردن انواع تشکیلات دولتی بانک و افزایش هزینه برای بانک نداشته باشد.
ت-در برنامه سوم توسعه،بخشی از منابع بانک صنعت و معدن از محل اعتبارات عمرانی بودجههای سنواتی فصول صنعت و معدن یا تسهیلات بین بانکی تامین خواهد شد تا در جهت اهداف فوق الذکر یا اهدافی که توسط دولت تعیین
میشود،به مصرف برسد.در این مورد نیز روشن نیست که سرنوشت بازپرداخت این اعتبارات کدامین خواهد بود؟و چرا از هماکنون در برنامه تکلیف آن روشن نشده است؟
آنچه مسلم است،تاکنون برای اجرای موارد چهارگانه ذیل این ماده منعی وجود نداشته است و مبادرت به انجام و اجرای آنها نیز مستلزم اخذ مجوز قانونی جدید نبوده است.
-در ماده 112(یکصد و دوازده)عنوان شده است به منظور تامین منافع ملی و نیازهای عمده الکترونیکی نظامی و غیر نظامی در داخل کشور،دولت موظف است در طول برنامه،صنایع الکترونیک (الکترونیکی،مخابراتی،اتوماسیون و اپتیک)موجود در بخشهای ختلف را از طریق سیاستگذاری و سرمایهگذاریهای متمرکز و همانگ سازماندهی و تقویت کند.آییننامه اجرایی این ماده نیز توسط وزارت خانههای صنایع،دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و پست و تلگراف و تلفن تهیه میشود وبه تصویب هیات وزیران خواهد رسید.
در اینجا نیز صرفنظر از آنچه مربوط به نیازهای نظامی میباشد و بایستی متمرکز و در ید دولت باشد، روشن نیست که چرا نیازهای نظامی که بایستی در ید دولت باشد و نیازهای غیر نظامی که میتواند غیر متمرکز و در دست بخش خصوصی یا غیردولتی باشد،تواما و به یک صورت واحد مورد توجه و برنامهریزی قرار گرفتهاند و اصولا چرا تکلیف بخش خصوصی در این زمینه روشن نیست؟
-در ماده 113(یکصد و سیزده)آمده است که به منظور تحقق جهش صادراتی در برنامه سوم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور:
انصراف از توزیع و تخصیص منابع در برنامه سوم توسعه،گاهی فوق العاده موثر برای دوری جستن از اقتصاد متمرکز دولتی بشمار میرود.
الف-حقوق گمرکی و سود بازرگانی مواد اولیه و واسطهای وارداتی مورد استفاده در تولید کالاهای صادراتی،پس از صدور محصولات تولیدی،براساس آییننامهای که به پیشنهاد وزارت بازرگانی تهیه میشود و به تصویب هیأت وزیران میرسد،مسترد خواهد شد.
بیتردید،این اقدام،اقدایم در خور اهمیت است و تا حدودی بارآور رونق مبادلات بازرگانی خارجی و تولید به تبع آن،ایجاد فرصتهای شغلی جدید خواهد بود،اما آیا درستتر آن نمیبود که دراین بند از این ماده برای مشارکت دادن هرچه بیشتر دستاندرکاران تولید و مصرف،به جای آنکه تهیه آییننامه مربوط انحصارا به وزارت بازرگانی محول شود،اتاق بازگانی و صنایع و معادن ایران نیز در اجرای امر به کار گرفته میشد؟
بندهای ب،ج و د،مبنی بر معافیت کالاها یا خدماتی که صادر میشوند،از پرداخت عوارض و مالیات و اخذ مجوز،به استثنای استاندارد اجباری و گواهیهای مرسوم در تجارت بین الملل(مورد درخواست خریدان)و یا تسری امتیازاتی که برای صادرات کالا وجود دارد به خدمات،کلا مواردی است که امید میرود با اجرای آنها زمینه برای توسعه صادرات غیرنفتی مساعدتر شود.
همینطور یندهای هـ،و،ز،مبنی بر حمایت از صندوقهای غیر دولتی توسعه صادرات-که روشن نیست این صندوقها کدامین هستند؟-یا افزایش منابع ارزی و ریالی صادرات غیر نفتی و خدمات فنی- مهندسی به تناسب افزایش صادرات
غیر نفتی و خدمات فنی،مهندس از محل ما زاد درآمد حاصل از صادرات نفت به عنوان سهم دولت در افزایش سرمایه بانک توسعه صادرات،صد البته درستتر آن میبود که این میزان اعتبار به عنوان اعتبار در اختیار بانک از محل اعتبارات خزانه"تلقی میشد و بانک توسعه صادرات هم تا حد مجاز یا ممکن سهام خود را برای فروش در بورس
سهام عرضه میکرد.بدیهی است که الزام برگزارکنندگان نمایشگاه در داخل و خارج به هماهنگ کردن برنامههای خود با مرکز توسعه صادرات،کاملا سنجیده و از ضرورت و فوریت ویژه برخوردار است.
-در ماده 114(یکصد و چهارده)صادرات کلیه کالاها و خدمات،به استثنای اشیای عتیقه و میراث فرهنگی،اقلام دامی یا نباتی که جنبه حفظ ذخایر ژنتیک یا حفاظت محیط زیست دارند،که کالاهایی که دولت برای تامین آنها مستیقما یارانه
پرداخت کرده است،مگر به پیشنهاد دستگاه مربوط و تصویب شورای اقتصاد،مجاز اعلام شده است.بدیهی است که این تصمیم گشایشی مورد انتظار در فرآیند توسعه صادرات تلقی میشود،به ویژه آنکه در تبصره ذیل این ماده حکم شده است که برای تنظیم بازار داخلی و جبران کمبود احتمالی،وزارت بازرگانی مجاز است در مواردی که تشخیص میدهد،از طریق واردات بدون انتقال ارز نسبت به جبران نیازهای داخلی اقدام کند.و این واقعیتی است که نباید بهسادگی آنرا از سر گذراند، زیرا چنانچه بر این باور واقع هستیم که باید صادرات غیر نفتی خود را توسعه دهیم،محتوای ماده 114 از جمله مواردی محسوب است که برای توسعه صادرات غیر نفتی از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار است. البته بهتر میبود که عنوان میشد وزارت بازرگانی مجاز است به بخش خصوصی اجازه دهد...
-و اما ماده 115 که دولت را برای رونق تجارت خارجی موظف کرده است تا موانع غیر تعرفهای و غیر فنی را-با رعاین ممنوعیت های شرعی-حذف کند و نسبت به تهیه برنامه زمانبندی اصلاح نرخهای معادل تعرفه و اعلام آن به صورت پیش آگهی و تعیین تعرفههای گمرکی اقدام کند،از جمله موادی است که راه را برای ورود به سازمان جهانی تجارت از جهاتی هموار میسازد و لذا بر مسوولان مربوط است که در اجرای آن از هیچ کوششی فروگذار نباشند.
-در ماده 116(یکصد و شانزده)کلیه وزارتخانهها و سازمان های تولیدی و خدماتی مرتبط با امر صادرات مکلف شدهاند که تا پایان اولین سال برنامه سوم نسبت به راهاندازی مرکز اطلاعرسانی مربوط به خود،براساس طرح شبکه جامع اطلاعرسانی بازرگانی کشور،اقدام کنند و خدمات اطلاعرسانی لازم را در اختیار متقاضیان داخلی و خارجی قرار دهند و وزارت بازرگانی نیز مکلف شده است که نسبت به راهاندازی شبکه جامع اطلاعرسانی بازرگانی کشور-اعم از داخلی و بین المللی-تا پایان سال دوم برنامه سوم اقدام کند،رویدادی که طبق ماده 27 قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور مقرر بود وزارت بازرگانی با استفاده از اعتبارات سازمان های وابسته تا پایان سال دوم برنامه دوم آنرا تکمیل و راهاندازی میکرد،لکن اتمام آن به پایان سال دوم برنامه سوم موکول شده است.
بند ج همین ماده هم دولت را موظف کرده است که برای حضور فعال شرکتها و موسسات فنی و مهندسی-اعم از مشاور و پیمانکار ایرانی-در بازارهای جهانی و صادرات خدمات فنی-مهندسی، زمینههای زیرا را فراهم آورد و بر اجرای مستمر و احسن آن نظارت کند.خدمات موردنظر عبارتند از:
-فراهم نمودن زمینه صدور ضمانتنامه بانکی با محتوای ماده 114 قانون برنامه سوم توسعه،برای توسعه صادرات کالاهای غیر نفتی حایز اهمیت است.
حد اقل سپردهگذاری.
-امکان خروج ماشینآلات مورد نیاز برای اجرای قرارداد بدون وثیقهگذاری.
-ارایه خدمات بیمه ای و بانکی با حد اقل هزینه و کارمزد.
-ایجاد نظام اعتبار صادراتی به طرحهای عمرانی به صورت اعتبار خریدار و فروشنده.
سرانجام،مسوولان و کارگزاران امور اقتصادی کشور پذیرای این واقعیت شدهاند که اقتصاد متمرکز دولتی و مبتنی بر برنامه، عمدهترین مانع فرا راه توسعه اقتصادی کشور است.
-پیشبینی و تعیین سهیمه خاص در سهمیه بندی اعتبارات اعطایی نظام بانکی.
-پیشبینی اعتبار در بودجه سالانه کشور برای مشارکت دولت در تامین مالی اینگونه اعتبارات صادراتی.
-فراهم نمودن زمینه صدور و عرضه اوراق مشارکت توسط شرکتهای صادرکننده خدمات فنی -مهندسی به عنوان یکی از منابع تامین مالی طرحهای اخذ شده توسط آنها.
در پایان هم به درستی عنوان شده است که شرکت های فوق الذکر باید توسط سازمان برنامه و بودجه تشخیص صلاحیت شده و دارای رتبهبندی مناسب باشند.
نکته در خور توجه اینکه در خصوص صادرات خدمات فنی-مهندسی نیز همانند بسیاری از فعالیتها یا مفاهیمی مانند منطقه ویژه اقتصادی، منطقههای آزاد تجاری-صنعتی و...روشن نیست که منظور کدامین است؟و اصولا فرق میان صادرات کالای صنعتی و خدمات کدام است؟اینها و صدها مورد دیگر از مواردی محسوب میشوند که بایستی دارای تعریف واگذاری سهام کلیه شرکتهای تحت پوشش بانک صنعت و معدن به بخشهای تعاونی و خصوصی داخلی قبلا هم مورد توصیه و تاکید قرار داشت،لکن باید دید که علت عدم انجام آنچه بوده است؟
روشن و منجز قانونی غیر قابل عدول باشند.
-در ماده 117 چگونگی تشکیل شورای عالی توسعه صادرات غیر نفتی و ترکیب اعضای آن برای تعیین خطوط مشی صادرات کشور و تعیین کمکهای قابل ارایه به بخش صادرات و رفع مشکلات و موانع آن و اجرای سیاست مطلوب برنامه سوم عنوان شده است که ترکیبی در حد هیأت دولت است و به نظر میرسد که این شورا بایستی،همانند سایر ممالک، متشکل از نمایند یا معاون اول ریاست جمهوری، وزیر بازرگانی،رییس سازمان برنامه بودجه،وزیر امور اقتصادی و دارایی،رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن میبود و حکم آن نیز در حد حکم هیأت دولت.
و اما در انتهای همین ماده که درباره کمیته توسعه صادرات استان و چگونگی ترکیب اعضای آن ذکری به میان آمده،روشن نیست که چرا امی از اتاقهای بازرگانی و صنایع و معادن استان یا شهرستان به میان نیامده است،آنهم در جایی که بخش اعظم اجرا یا انجام فعل مربوط به صادرکنندگان کالا میباشد که طبق قانون بایستی عضویت اتاق بازرگانی را دارا باشند.
-از ماده 118 یا آخرین ماده این بخش در مورد تمدید مهلت تشکیل شرکت سهامی عام بازرگانی شهر و روستا و بحث درباره آن در میگذریم.
بههرحال،اکنون بیش از هر زمان بر همگان آشکار شده است که لازمه توسعه اقتصادی که بیتردید ایجاد فرصتهای شغلی جدید و رفاه عمومی را در خود دارد،همانا توسعه صادرات و کسب درآمدهای ارزی و تامین منابع مالی برای سرمایهگذاریهای جدید میباشد،اما به طوری که ملاحظه میشود،حتی در این قانون از 199 ماده قانو فقط در 9 ماده به بخش صنعت و معدن و بازرگانی پرداخته شده است،آنهم بیآنکه از معدن نامه به میان آمده باشد و تنها در دو ماده و بهگونهای کلی و غیر ضرور با صنعت برخورد شده است،در حالیکه باید اذعان داشت که برای اولین بار در طول دهه اخیر،به گونهای سنجیده با صادرات-اعم از کالا و خدمات-برخورد شده است.
نکته دیگری که در تدوین قانون از نظر دور مانده است،اینکه لازمه توسعه صادرات،با توجه به ظرفیت تولیدات سنتی کشور،توسعه تولیدات صنعتی است، تولیداتی که در حال حاضر،به جهات بسیار و از جمله کم و کیف و قیمت،با کالاهای تولیدی رقبای اقتصادی قابل رقابت نیستند.بنابراین،روشن است که در تدوین قانون بایستی به گونه ای علمی-تجربی اقدام میشد،به این معنی که با آگاهی از مشکل کم و کیف و قیمت نهایی کالاهای تولیدی در ایران که سبب شده است کالا و خدمات ایران در بازارهای صادراتی بین المللی از قابلیت رقابت برخوردار نباشد، زمینه را برای رفع این مشکل به گونهای قانونی فراهم میآورد.به عبارت دیگر،از آنجا که لازمه موفقیت در صادرات،تولید انبوه با کیفیت بالا و قیمت مناسبت است،بنابراین،تردید نیست که بایستی در قانون برنامه مزایای ویژهای برای تولید به منظور صادرات در نظر گرفته میشد.بیتردید،این راهکار حد اقل و ضمناً تنها راه توسعه صنعتی و به تبع آن،فراهم سازی امکان توسعه صادرات تولیدات صنعتی است که کارگزاران و مسوولان امور مربوط باید به آن بپردازند.
و اما درباره معدن که ذکری در این نه ماده از آن به میان نیامده،روشن نیست که علت این سکوت کدامین است؟آیا وضع موجود معادن کمال مطلوب است و لذا نیازی به اقدامات جدید وجود ندارد و موارد مربوط به آن بهطور سالانه در قانون بودجه مطرح خواهد شد؟که در این صورد در شماره آینده به بررسی جایگاه صنعت،معدن و بازرگانی در قانون بودجه سال 1379 خواهیم پرداخت.
و اما درباره صادرات،به ویژه صادرات خدمات فنی-مهندسی موارد فوق العاده در خور توجهی پیشبینی شده است که چنانچه مجریان مربوط با آگاهی و انظباط کافی به آن مبادرت ورزند،بیتردید بایستی قرین موفقیت باشند.
نکته پایانی در مورد توسعه صادرات غیر نفت خام،خدمات فنی-مهندسی و بهطور کلی، صادرات،موضوع خدمات اطلاعرسانی است که همانگونه که اشاره شد،متاسفانه در کلیه زمینههای مورد نیاز با کاستیهای چشمگیر دست به گریبان هستیم،در حالیکه با پیشرفت چشمگیر و غیر قابل تصوری که در این زمینه ایجاد شده است،و امکانات قانونی-مالی فراهم آمده،شبکه متمرکز اطلاع رسانی بازرگانی کشور بایستی تاکنون آماده بهره برداری میبود که چنین نیست.
زیر نویس: 1)نامه اتاق بازرگانی/خرداد 1378/پایان اقتصاد مبتنی بر برنامه نامه اتاق بازرگانی/آبان 1378/درباره لایحه برنامه سوم توسعه....
تیر 1379